عمل كشاورزى را نابود و بر ويرانه هاى آن صنايع مونتاژ وابسته را ايجاد كرد. در سال 1352 كه افزايش سريع قيمت نفت را داريم، ميزان سرمايه گذارى در كشاورزى، تنها 8 درصد درآمد ملّى را به خود اختصاص مى دهد. (1)
نابودى كشاورزى، نابودى روستاها ومهاجرت مردم به شهرهاى بزرگ را فراهم كرد، به طورى كه در سال 1357، جمعيت شهرنشين ايران به 20 ميليون نفر بالغ گرديد و از جمعيت روستايى پيشى گرفت. (2) روستاييان در نتيجه نابودى كشاورزى و به دنبال توسعه شهرنشينى، به اميد پيدا كردن شغل مناسب به شهرها هجوم آوردند و ضمن اسكان در حاشيه شهرها و حلبى آبادها، طبقه كارگر روز مزد شهرى را ايجاد كردند.
البته بخشى از اين وضعيت ناشى از تفاوت عميق زندگى بين شهر و روستا و تبعيضات ناروا نسبت به روستاييان بود. وضع زندگى روستاييان، جلوه اى بسيار نامطلوب و تضاد چشمگيرى با وضع شهريها داشت. عقب افتادگى، محروميت و پراكندگى روستاها، محيط زندگى سخت و طاقت فرسايى را براى روستاييان ايجاد مى كرد و نتيجه اين وضعيت بالا بودن درصد بيسوادى و مرگ و مير در ميان آنها بود. در سال 1353 تنها 39 درصد كودكان لازم التّعليم روستايى امكان استفاده از آموزش دولتى را داشتند، در حالى كه اين رقم براى شهرنشينان به 90 درصد مى رسيد. (3)
علاوه بر اين، ميان شهرها هم تبعيض وجود داشت و اغلب امكانات خدماتى و رفاهى در شهرهاى بزرگ، بخصوص تهران متمركز شده بود و اين امر، جاذبه آن شهرها را بيشتر مى كرد. حسنين هيكل با اشاره به جمعيت نيم ميليونى تهران در اوايل سلطنت شاه و نيز جمعيت 6 ميليونى آن در سال 1350 مى نويسد: حدود 60 درصد تمام دانشجويان ايران و 50 درصد كل پزشكان در تهران ساكن بودند و حدود نيمى از
1. منوچهر محمّدى، پيشين، صص 80 ـ 79. 2. همان، ص 80. 3. همان، صص 80 ـ 79.