مدخلی بر انقلاب اسلامی

محمد شفیعی فر

نسخه متنی -صفحه : 337/ 226
نمايش فراداده

نتايج ملموس آن را در عرصه پيشرفت هاى فنى و تكنولوژيك مصرف كرديم و در نتيجه برداشت غلط و سطحى از تجدّد، به مدّت يك قرن در پى نوسازى و نوگرايى (در واقع غربى شدن) بوديم; در حالى كه تجدّد تفكرى بود در ماهيت و طبيعت دوران جديد و لوازم و الزامات آن، نه صرف نوسازى و نوگرايى. (1) بر اساس همين، تاريخ تجدّد در كشور ما در تاريخ روشنفكرى و منوّر الفكرى خلاصه شد كه به تعبيرى عين سياست زدگى، اعراض از تفكر و علم زدگى محض بود. (2)

اهميت بحث تجدّد در اين جا آن است كه گونه شناسى جريان هاى فكرى ايران در دوره معاصر، در ارتباط با مقوله هايى است كه به نحوى سير تحولات ايران را تحت تأثير قرار داده اند و تجدّد از مقولاتى است كه محل نزاع نحله هاى مختلف فكرى ايران در دوره معاصر بوده و عكس العمل متفكّران و جريان هاى مختلف جامعه در مقابل آن مى تواند مبنايى براى تمايز جريان هاى مختلف فكرى باشد. بر اين اساس تا سالهاى قبل از كودتاى 28 مرداد 32، چهار جريان عمده فكرى در ايران قابل تفكيك است.