مدخلی بر انقلاب اسلامی

محمد شفیعی فر

نسخه متنی -صفحه : 337/ 245
نمايش فراداده

مى دانند. اسلام انقلابى در سالهاى قبل از انقلاب اسلامى، همواره به عنوان يك ايدئولوژى مبارز، براى جوانان جاذبه داشت و حضور دكتر شريعتى، يكى از اصلى ترين مبلّغان و معلّمان مبارز اسلام، در اين روند نقش بسزايى داشت ; به طورى كه بسيارى از طرفداران اين نحوه تفكّر، به گونه اى عميق ملهم از دكتر شريعتى هستند. (1) على رغم جاذبه اين آموزه براى جوانان، احياگرى جريان فكرى مذكور، همواره به زبانى بيان شده كه براى اكثريت قاطع مخاطبان آن ناآشنا بوده است; و به همين دليل هيچگاه به نهضتهاى فراگير توده اى نينجاميده و حتى با اشاره علما، با واكنش مخالف مردم نيز مواجه بوده است. (2)

اين جريان فكرى، على رغم نفى نظام موجود، در بُعد ايجابى دچار نقص مى شود و به دليل فقدان رهبرى، عدم خلوص ايدئولوژيك و التقاط نامشروع از اسلام و ماركسيسم، قادر به ارايه نظام مطلوب آينده نمى شود و پايگاه اجتماعى و مقبوليت مردمى هم ندارد. بدين لحاظ، انديشه اين جريان نيز نمى تواند مبناى فكرى انقلاب اسلامى باشد; زيرا نه تامّلى نظرى و فلسفى در اوضاع زمانه داشتند و نه بقيه شاخصهاى مربوط به انديشه انقلاب اسلامى را اساس تفكر اينها، جامعه شناسى بود و در ترسيم حكومت كمال مطلوب توفيق چندانى نداشتند.