از نظر اين جريان، مشكل اصلى ايران، ناشى از تخريب فرهنگى و نابودى مبانى آموزش اسلامى بود و اين مشكل تنها با احياى مجدّد فرهنگ اسلامى و تغيير سيستم آموزش قابل حل بود. بدين لحاظ، راه حل اين جريان فكرى، ساختن فرد و جامعه از درون و بازگشت به خويشتن (سلاح فرهنگى و نه مبارزه مسلحانه يا سياسى) بود تا بدين طريق، مردم از درون آماده پذيرش انقلاب شوند. بر همين اساس در سالهاى دهه 1330، اين جريان فكرى يك دوره تأمل نظرى و «سازندگى فردى» (1) را پشت سر مى گذارد و عمده تلاشش، صرف تعليم و تربيت دينى و معنوى و تربيت شاگردان برجسته مى شود. (2)
از آنجا كه مشكل، مشكل فرهنگى بود، از زوال و انحطاط و پالايش اخلاقى و اجتماعى بحث مى شود و امام خمينى (رحمه الله) تعريف جديدى از سياست اسلامى ارايه مى دهد كه عبارت است از : تكيه بر اخلاقيات در حل معضلات اجتماعى. در شرايطى كه هريك از جريانهاى فكرى موجود در ايران، راهى عملى و عينى و قابل دسترسى براى مبارزه با رژيم ارايه مى دادند، اين جريان فكرى به اصلاح فردى و تهذيب اخلاقى و ساختن فكر فردى مى پرداخت و آن را مبناى تحولات اجتماعى مى دانست. اين نحوه تفكر بشدت ملهم از آيه شريفه «انّ الله لا يغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بانفسهم» (3) است كه تحول درون و ساختن فرد را اساس تحول جامعه و تاريخ مى داند. بدين لحاظ بود كه جريان فكرى اسلام فقاهتى ـ ولايتى با طرح انديشه بازگشت به اسلام راستين، به تزكيه و تعليم فردى و آموزش مبانى فكرى و فرهنگى اسلام پرداخت. مفروض اين جريان، آن بود كه براى ساختن جامعه سالم و آرمانى، بايد فرد سالمى با فكر و انديشه سالم ساخته شود. و قتى كه وارد دهه 1340 مى شويم (دهه اى كه عرصه حضور انديشه ها و جريانهاى متنوع فكرى است)، جريان اسلام فقاهتى ـ ولايتى با پشتوانه فرهنگى و معنوى خود و با دستانى پر به ميدان مى آيد و اندوخته هاى خود را در معرض افكار عمومى قرار
1. انتشارات صدرا،سيرى در زندگانى استاد مطهرى (تهران:صدرا، چاپ سوم،1372)،مقدمه هاشمى رفسنجانى،ص 12. 2. رضا داورى، پيشين، ص 12. 3. سوره رعد، آيه 11.