فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 24
نمايش فراداده

اَتَنَ اَتَناناً: پا را نزديك هم گذارد در هنگام خشم.

اَتَنَ اَتَناً، ن: برآمد دو پاى طفل پيش از دو دستش از رحم به خلاف عادت.

اَتَنَتِ الْمَراَةُ و اتَنَتْ ايتاناً: بچه نگونسار زائيد زن.

اِسْتَاْتَنَ الرَّجُلُ: خريد مرد خر ماده را و برگزيد براى خود.

اِسْتَاْتَنَ الْحِمارُ: خر ماده گرديد خر نر.

كانَ حِماراً فَاسْتَاْتَنَ: خر نر بود پس خر ماده گرديد (مثل است در حق كسى كه خوار گردد پس از عزت).

اُتُن: زمين بلند.

اَتان و اِتان - اتُن و اُتُن و اُتْن، ج و مَاْتُوناً (اسم جمع): خر ماده، محل ايستادن آبكش در سر چاه.

اَتان - اُتُن، ج: محل نشست هودج و كجاوه در پشت شتر.

اَتانُ الضَّحْلِ: سنگى بزرگ بر دهانه چاه كه از بستن خزه پاى بر آن بلغزد يا سنگى كه نيمى از آن در آب چاه و نيمى بيرون آب باشد.

اَتُّون و اَتُون - اُتُن و اَتاتين، ج: آتشدان نانواها و آهك پزان، كوره و تنور، تون حمام.

اَتُّونىّ: تون تاب، گلخن تاب.

مِئْتان: زنى كه هميشه فرزند نگونسار زايد.

(تَأْتَهَ): خود را ديوانه ساختن.

(اَتَا) الْبَعيرُ اَتُواً، ن: شتاب كرد شتر در رفتن.

اَتَا الرَّجُلُ: عطا كرد مرد.

اَتَتِ الْماشِيَةُ اَتاءً: برآمد نماى ماشيه يعنى بچه و شير آن.

اَتَوْتُهُ اَتْواً و اِتاوَةً: باج و رشوت دادم او را.

اَتَوْتُهُ اَتْوَةً: آمدم او را.

اَتَتِ النَّخْلَةُ و الشَّجَرَةُ اَتْواً و اِتاءً: برآمد بار نخل يا ظاهر شد صلاح آن يا بسيار گرديد بار آن.

اَتْو: استقامت در رفتن، سرعت سير، روش و طريقه، مرگ و سختى، شدت مرض و سختى، شخص بسيار بزرگ، عطا و هديه بخشش.

كُنَّا نَرمِى الْاَتْوَ وَ الْاَتْوَيْنِ: مى انداختيم تير را يك بار و دو بار.

جاءَ اَتْوُهُ: برآمد كره و سرشير آن.