فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 359
نمايش فراداده

بَغَى الْجُرحُ: ورم كرد جراحت.

بَغَتِ السَّماءُ: سخت باريد باران.

اَبْغاهُ الْمالُ: مال او را نافرمان گردانيد.

باغَتِ الْاَمَةُ مُباغاةً و بِغاءً: زنا داد كنيزك.

لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ (آيه): اكراه نكنيد كنيزهاى جوانتان را بر زنا.

اِبْتَغَيْتُه و تَبَغَّيْتُهُ: يافتم او را.

اِبْتَغى لَكَ اَنْ تَفْعَلَ وَ ما يَبْتَغى لَكَ: سزاوار است تو را كه انجام دهى و سزاوار نيست تو را.

مُبْتَغى: شير درنده.

تَباغَوْا: نافرمانى و دشمنى كردند با هم.

اِنْبَغَى الشَّىْ ءُ: آسان گرديد آن چيز.

اِنْبَغَى لَكَ اَنْ تَفْعَلَ وَ ما يَنْبَغى لَكَ: سزاوار نيست تو را.

اِسْتَبْغَيْتُهُ: يافتم او را.

اِسْتِبْغاء: كمك خواستن از كسى، بر طلب داشتن كسى را.