مُبَكِّت: زنى كه بعد از هر دختر پسر زايد.
(بَكِرَ) اِلَى الشَّىْ ءِ وَ عَلَيْهِ و فيهِ بُكُوراً، ف: شتاب كرد بسوى آن چيز.
اَبْكَرَهُ عَلَيْهِ: آمد او را صبح.
بَكَرَ، بَكَّرَ: صبح زود برخاست.
اِبْتَكَرَ: اختراع كرد، ابتكار كرد.
اِبْتَكَرَ الشَّفْتالُو: از شفتالو نوبر كرد.
اَبْكَرَ اِلَيْهِ: شتاب كرد بطرف او.
اَبْكَرَهُ و بَكَّرَهُ عَلى اَصحابِه: بى موقع و بى وقت واداشت او را به آمدن نزد يارانش.
اَبْكَرَ و تَبَكَّرَ و بَكَرَ: پيش شد.
اِبْكار: صبح بامداد.
مُبْكِر: باران اول.
باكَرَهُ و بَكَّرَهُ و عَلَيْهِ تَبْكيراً و اِبْتَكَرَ عَلَيْهِ: آمد او را بامداد.
تَبْكير: آوردن نماز را در اول وقت.
اِبْتَكَرَ الرَّجُلُ الْجارِيَةَ: گرفت مرد بكارت زن را.
اِبْتَكَرَتِ الْمَراَةُ: پسر زائيد در اولين بار.
بَكْر - اَبْكُر و بُكْران و بِكار و بِكارَة و بَكارَة، ج: كره شتر يا جوان آن يا پنج ساله تا شش از او يا كره دوساله و يا داخل سال سوم شده و دندان نيش نياورده باشد.
بَكْرَة - بَكْر و بَكَرات، ج: چوب چرخ چاه است كه بر آن طناب پيچيده شود به شكل.
بَكْرَة - بِكار، ج: ماده شتر جوانه، دختر جوان، حلقه كوچكى از شمشير.
بِكْر - اَبْكار، ج: دختر شوهر نكرده و پسر زن نگرفته، دست نخورده، نزائيده، زن و ماده شتر كه يك شكم بيش نزائيده باشد، اول هر چيز، طفل جوان.