اَدّى: وامى را پرداخت، تسويه حساب كرد، ادا كرد، پرداخت، رسانيد، كشيده شد، منجر شد، منتهى شد، شهادت داد، گواهى داد.
اَدَّى السَّلامَ: سلام كرد، درود گفت، خوش آمد گفت، تحنيت گفت.
اَدّى عَمَلَهُ: كارش را انجام داد، تمام كرد، اجرا كرد، از پيش برد.
اَدَّىَ الْواجِبَ: وظيفه را انجام داد.
اَدَّىَ الْيَمينَ: قسم خورد، سوگند ياد كرد.
تَاْدِيَة: پرداخت، تصفيه، واريزى.
مُؤَدٍ: كشاننده، رساننده.
آدِيَّة: آجرى كه از پهنا در ديوار چيده شود.
غَنَمٌ اَدِيَّة: گوسفند كم.
نَحْنُ عَلى اَدِىِّ الصَّلوةِ: ما مهياى نمازيم.
(اَذَّ) الرَّجُلُ بِسَيْفِهِ اَذّاً، ن: بريد مرد به شمشير خود.
سَيْفٌ اَذُوذٌ، ص.
شَفْرَةٌ اَذوذٌ: كارد بسيار برنده.
(اِذْ(: مبنى بر سكون اسم زمان است و به جمله اضافه مى شود فعليه باشد يا اسميه و استعمال آن بر چهار وجه است: اول ظرف به معنى ماضى: مانند فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ اِذْاَخْرَجَهُ الَّذينَ كَفَروُا )خداوند او را يارى كرد وقتى كه كافران او را بيرون كردند از مكه).
وجه دوم ظرف به معنى مستقبل مانند: يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبارَها (در آن روز يعنى قيامت زمين هرچه در آن است بيرون مى افكند).
وجه سوم براى تعليل مانند: لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ اِذْ ظَلَمْتُمْ (سود ندارد شما را در قيامت پشيمانى چون بر خود ستم كرديد).
وجه چهارم براى مفاجات به معنى ناگهان و بعد از بَيْنا و بَيْنَما واقع ميشود مانند: فَبَيْنَمَا الْعُسْرِ اِذْ دارَتْ مَياسيرُ (يعنى در ميان سختى و دشوارى ناگهان آسانيها و راحتيها بينى). و اِذ هرگز براى شرط نمى آيد مگر ما بر آخر آن اضافه شود.
اِذْ: ازاين رو، بنابراين، درنتيجه.
اِذْما: اگر، چنانچه، هرگاه.
اِذْ اَخَذْنا ميثاقَ بَنى اِسْرائيلَ (آيه): زمانى كه از بنى اسرائيل عهد گرفتيم.