کردستان

مصطفی چمران

نسخه متنی -صفحه : 47/ 15
نمايش فراداده

ادعاهاي گزاف

عجبا، هنگاميكه ناجوانمردانه بر سربازان يا پاسداران كمين مي كنند و عده اي را بي رحمانه مي كشند، آنگاه فرياد شادي برمي آورند، و رجزها، مي خوانند، و لاف و گزاف ها مي بافند، شعار مي دهند كه ويتنامي ديگر بوجود آورده اند، حماسه هاي چريكي خلق كرده اند!

و آنگاه آنقدر دور برمي دارند كه ادعا مي كنند كه كردستان را آزاد كرده اند و اكنون مي خواهند سرتاسر ايران را آزاد كنند!اما آنجا كه نيروي ما به حركت درمي آمد و آنها را در عرض مدتي كوتاه درهم مي كوبيد، در صحنه نبرد به آنها اثبات مي شد كه حبابي بر آب بيشتر نيستند و همچون كف دريا محو مي شوند، و آنقدر پوچ و بي مايه اند كه در يك ضربت متلاشي مي شوند.اين مدعيان نبردهاي چريكي، به خيال آنكه چند ماهي در لبنان و سوريه تعليم ديده اند، و احياناً تن آنها به تن فلسطيني خورده است، فكر مي كردند كه به راستي ويتنامي جديد بوجود مي آورند، و هوشي مين يا كاستروي ايرانند! و آنچنان امر به آنها مشتبه مي شد كه تصور مي كردند قهرمان جنگ هاي چريكي هستند، و هر نيرويي در مقابل آنها نابود خواهد شد. اما هنگاميكه شيپور جنگ نواخته مي شد، و رزمندگان از جان گذشته ما تصميم به نبرد مي گرفتند و گروه حمله ما، كلمه شهادت بر زبان مي آورد و بي مهابا بسوي مرگ مي شتافت و خود را در وسط نيروي متمركز دشمن مي افكند، آنچنان جسورانه و غيرمنتظرانه به دشمن حمله مي كرد، كه در عرض چند ثانيه نيروهاي آنها پراكنده مي شدند، اسلحه سبك و سنگين را رها كرده و مثل مور و ملخ به هر طرف مي گريختند.آنها به عيان ديدند، و با همه وجود خود لمس كردند كه قهرمان جنگ هاي چريكي آنها نيستند، بلكه كسي است كه به فرمان امام بسوي شهادت آمده است، و همه وجود خود را وقف انقلاب و رسالت مقدس اسلامي خود نموده است.