ادامه پيروزي ها
اين پيروزي ها ادامه پيدا مي كند، به همين سرعتي كه بيان كردم يكي پس ازديگري شهرها و مواضع استراتژيك دشمن به تصرف درمي آيد. بعد از نوسود مريوان،
بعد از مريوان بسطام، بعد از بسطام بانه، بعد از بانه سردشت، و بالاخره
مهاباد و بوكان و سقز و نقاط ديگر يكي پس از ديگري به تصرف ارتش درمي آيد. در
عرض ده روز سرتاسر كردستان آزاد مي شود و نشان داده مي شود كه اگر بخواهيم
آنجا كه امام فرمان مي دهد و آنجا كه جوانان ما بخواهند بجنگند هيچ نيرويي
نمي تواند در مقابل آنها مقاومت كند. بنابراين دوستان، علي رغم دروغ ها و
تهمت ها و جنجالي كه به پا كرده اند كه ارتش كردستان را بمباران كرد، قتل عام
كرد، اكثر شهرهاي كردستان بدون آنكه يك گلوله رها كنيم به تصرف ما درآمد.
دشمن آنچنان روحيه خود را از دست داده بود كه از مقابل ما مثل مور و ملخ
مي گريخت. بزرگترين شهرهاي كردستان مثل مهاباد، بانه، سقز و بوكان بدون
درگيري به تصرف درآمد. در شهر بانه نيروهاي دشمن چهار برابر نيروهاي ما بود و
فرماندهي آن را جلال حسيني برادر عزالدين حسيني بعهده داشت و بزرگترين قدرت
منطقه بشمار مي رفت، ما ساعت شش بعدازظهر وارد بانه شديم و او ساعت چهار
بعدازظهر يعني دو ساعت قبل از ورود ما از بانه گريخته و به عراق رفت. با
اينكه نيروي آنها چهار برابر نيروي كا بود، ولي مي ترسيدند كه با ما درگير
شوند، زيرا مي دانستند با كساني روبرو مي شوند كه به استقبال شهادت آمده اند
و از شهادت نمي ترسند. كساني هستند كه آمده اند تا فرمان امام را پياده كنند
و بنابراين هيچ قدرتي در مقابل آنها نمي تواند دوام بياورد.