توطئه سنندج
جنگ و خونريزي و آشوب از همان روز پيروزي انقلاب شروع شد كه اولين نمونه بزرگ
آن حمله به پادگان مهاباد و غارت اسلحه و سوختن پادگان بود كه مختصراً گذشت.
با اسلحه اي كه از مهاباد به يغما برده بودند در ساعت 23 روز 27/12/57،
هزاران نفر از توطئه گران، پادگان نظامي سنندج را محاصره كردند و بدون آنكه
گلوله اي از داخل پادگان به طرف آنها شليك شود، وارد پادگان شدند و 21 سرباز
را كشتند و چند ساختمان داخلي پادگان را تسخير كردند و مي رفت كه پادگان بزرگ
سنندج بدست توطئه گران سقوط كند و به همان روز سياه مهاباد بيافتد. اما
تيمسار قرني، كه خدا رحمتش كناد، تصميم گرفت كه پادگان سنندج را محافظت كند و
اجازه
ندهد كه بي شرمانه مثل مهاباد بدست دشمن سقوط نمايد، لذا عده اي از پاسداران
و سربازان را از كرمانشاه{باختران} با هلي كوپتر به داخل پادگان سنندج گسيل
داشت، و آنها مدت 11 روز زيرا آتش مهاجمين مقاومت كردند و پادگان را از سقوط
حتمي نجات دادند.اين احزاب چپ در اعلاميه ها و تبليغات خود تيمسار قرني را
بشدت كوبيدند، او را فاشيست، ديكتاتور و قاتل لقب دادند و جرم او اين بود كه
پادگان سنندج را در برابر هجوم توطئه گران حفظ كرده بود و چقدر عجيب است كه
عده اي توطئه گر و ضدانقلاب به پادگان ارتش حمله كنند و از اينكه سربازان در
داخل خانه خود از موجوديت خود دفاع كرده اند مورد شماتت قرار گيرند، زيرا
دشمنان انتظار داشتند كه سنندج نيز مثل مهاباد سقوط كند و اسلحه آنرا غارت
كنند و همان جنايت و خيانت مهاباد را با بي شرمي بيشتري در سنندج پياده
نمايند! راستي اينان چه انتظاري داشتند؟ مي خواستند به پادگان حمله كنند و
سربازان نيز دست بسته تسليم آنها شوند و مثل مهاباد به اسارت و شكنجه بيفتند؟
چه انتظار بي جايي! دولت و ارتش به آنها كاري نداشتند ولي آنها مسلحانه حمله
مي كردند و انتظار داشتند كه همة انقلابيون تسليم ضدانقلاب بشوند و راه را
براي پيروزي استعمار و طاغوت هموار كنند!