تقاضاي مذاكره 1
همچنانكه ديديد ارتش دوباره نشان داد كه اگر بخواهد قادر است در هر جا كهمركز تجمع ضدانقلاب است وارد شود و آنها را متلاشي سازد. دوستان توجه كنيد!
تاريخي را مي گويم كه شايد هيچ كجا نوشته نشده است. هنگاميكه اين حقيقت
دوباره بر آنها ثابت شد احساس كردند كه راهي جز مذاكره در مقابل آنها نيست.
پيغام پشت پيغام فرستادند كه مي خواهند با دولت مذاكره كنند. دولت هم، دولتي
كه نمي خواهد با قدرت سلاح رأي خود را بر كردستان تحميل كند، اين درخواست را
پذيرفت. در هنگام بود كه يكي از برادران (صادق زيباكلام) كه براي امور عمراني
به كردستان رفته بود در مهاباد توسط حزب دمكرات ربوده شد. او را به يكي از
شهرهاي دوردست بردند و به او گفتند چرا با ما مذاكره نمي كنيد، ما هم
حاضريم، با ما مذاكره كنيد. يعني آنها هم خواستار مذاكره شدند. هنگاميكه قدرت
ارتش را ديدند كه در صورت لزوم قادر است آنها را بكويد خواستار مذاكره شدند.
اين شخص از مهاباد بازگشت و اين پيام را آورد كه حزب دمكرات نيز مي خواهد
مذاكره كند، دولت با اين خصوصيات درخواست مذاكره را پذيرفت و گفت ما هيچ وقت
نمي خواستيم با قدرت سلاح وارد كردستان شويم. مقدمات مذاكراتي شروع شد و ارتش
بيانيه اي صادر كرد كه مذاكراتي در جريان است و اظهار اميدواري كرد كه اين
مذاكرات به پيروزي برسد و به سربازانش دستور داد كه در داخل هيچ شهري حمله اي
انجام نپذيرد و فقط اگر مورد هجوم قرار گرفتند از خود دفاع كنند.اما بين حزب دمكرات و چريك هاي فدايي خلق اختلاف وجود داشت، حزب دمكرات
مي خواست براساس سياست روز خود مذاكره كند درحاليكه چريك هاي فدايي و حزب
كومله و حزب زحمتكشان و كسان ديگري مي خواستند آتش و بلوا استمرار داشته
باشد.