مقاومت پاسگاه - کردستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کردستان - نسخه متنی

مصطفی چمران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقاومت پاسگاه

از همه شهر پاوه، فقط دو نقطه در دست ما بود. يكي پاسگاه ژاندارمري در غرب
پاوه، زير نظرشعباني، و ديگري محل پاسداران در وسط شهر كه خود من در آنجا
بودم و همه مرتفعات اطراف شهر و همه راه ها و همه مواضع استراتژيك، و همه
اطراف شهر، و تقريباً همه شهر بدست دشمن افتاده بود.

در پاسگاه ژاندارمري، به محض آنكه خورشيد غروب كرد و ظلمت شب بر همه جا سايه
افكند، دشمنان از همه طرف پاسگاه را محاصره كرده و تا پشت ديوارهاي پاسگاه
پيش آمدند و از پنجره هاي پاسگاه با ژاندارم ها صحبت كردند، و به آنها گفتند
كه «ما با شما ژاندارم ها كاري نداريم، اسلحه خودرا تحويل بدهيد و به سلامت
برويد، ما فقط مي خواهيم سر پاسدارها را ببريم.»

شعباني، مسئول ما نيز ژاندارم ها را مختار مي كند كه خود راهشان را انتخاب
نمايند، به آنها مي گويد كه «ما آماده شهادت شده ايم، و تا آخرين قطره خون
خود مي جنگيم، ولي به هيچ وجه نمي خواهيم كه شما بخاطر ما به خطر بيافتيد،
شما مي توانيد با كمال آزادي برويد، لااكراه في دين» در مقابل اين خلوص و اين
فداكاري و آمادگي براي شهادت، ژاندارم ها نيز به هيجان مي آيند و مي گويند
«افتخار مي كنيم كه در ركاب كساني مثل شما به افتخار شهادت نائل آئيم.» لذا
ژاندارم ها نيز مي مانند و دوش بدوش برادران پاسدار تا به صبح مي جنگند. جنگ
سختي تا سپيده صبح ادامه پيدا مي كند و دشمنان با خمپاره و نارنجك و اسلحه
سبك و سنگين پاسگاه را بشدت مي كوبند و پاسداران و ژاندارم ها نيز با كمال
رشادت سرتاسر شب را مي جنگند و دشمنان را از ديوارهاي پاسگاه عقب مي رانند، و
بزرگترين افتخار را براي خود كسب مي كنند.

/ 47