در اين سرگذشت ، تورات مى گويد:
"آدم و حوّا نيك و بد را نمى دانستند" ولى در عدد 6 باب سـوّم مـى گـويـد:
"و چـون زن ديـد كـه آن درخـت بـراى خـوراك نيكو است و به نظر خوشنما و درختى دلپذير دانش افزا است . از ميوه اش گرفته بخورد".
در ايـن جـمـلات هم تورات مانند ساير موارد ديگر خدا را جسمانى معرّفى كرده كه در روز ميان بـاغ مـى خـرامـيـد و آوازه مـى خـوانـد، بـا آنـكـه تـرديـدى نـيـسـت كـه خـدا از نـظـر عقل و علم ، جسم نبوده و خداى جسمانى مانند مخلوقاتش محتاج است .
تورات مى گويد:
"خدا آدم را ندا در داد و گفت :
كجا هستى ؟".
تورات در عبارات بالا مى گويد:
"كه آدم خود را بوسيله برگهاى انجير پوشانيد" ولى در عـدد 10 نـوشـتـه :
"آدم گـفـت :
چون آواز تو را شنيدم ترسان گشتم زيرا عريانم پس خود را پنهان كردم ".