دامن، دامن حکمت

محمد رضا رنجبر

نسخه متنی -صفحه : 84/ 3
نمايش فراداده

حدّ خويش

و مىگفت: فرزندم! حريم خويش را نگاهدار، و بر گليم خود باش!

كه قناعت، يعنى همين!

و همين است، كه آدمى را، از مردم روزگار، بى نياز مىدارد،

اگر از حدود خود، پا را فراتر گذارى، آغاز حاجت است!

و اين را، آن پير زن بصير، اما بى بصر شنيد،

و گفت: به خدا همين است، و جز اين نيست!

و آنگاه از خود چنين گفت: وقتى كه در خانه خود باشم، گويى كه بينايم، و هيچ حاجتم به عصا نيست، و به هيچكس،

اما همينكه از خانهام خارج شوم، حاجتم به عصا خواهد بود، و هم به نامحرمان، تا كه مرا از اين سوى به آن سوى برند!


  • پا مَنه بيرون زحد خويش تا بينا شوى نيست حاجت با عصا در خانه خود كور را

  • نيست حاجت با عصا در خانه خود كور را نيست حاجت با عصا در خانه خود كور را