و مىگفت: فرزندم! حريم خويش را نگاهدار، و بر گليم خود باش!
كه قناعت، يعنى همين!
و همين است، كه آدمى را، از مردم روزگار، بى نياز مىدارد،
اگر از حدود خود، پا را فراتر گذارى، آغاز حاجت است!
و اين را، آن پير زن بصير، اما بى بصر شنيد،
و گفت: به خدا همين است، و جز اين نيست!
و آنگاه از خود چنين گفت: وقتى كه در خانه خود باشم، گويى كه بينايم، و هيچ حاجتم به عصا نيست، و به هيچكس،
اما همينكه از خانهام خارج شوم، حاجتم به عصا خواهد بود، و هم به نامحرمان، تا كه مرا از اين سوى به آن سوى برند!