دامن، دامن حكمت
محمد رضا رنجبر
هواللطيف جز نسيمى لطيف، چه تواند، گره از كارِ فروبسته غنچگانِ تُرد بگشايد؟... و اگر بگشايند، به راستى كه چه عطر آگين كنند!و دلدادگان خداوند را نيز همين ماجراست،بارى، وجود غنچه وارِ خويش را، جز در معرض نفحاتِ آن لطيف ازل عرضه نمىدارند،و همين است كه مىگشايند،و هم، ما را به خوانِ عِطرِ خويش مىخوانند.
من غلام آنكه نفروشدوجود
منغلام آن مس همتپرست
كاو به غير كيميا نارد شكست
جز بدان سلطانباافضال و جُود
كاو به غير كيميا نارد شكست
كاو به غير كيميا نارد شكست
زانكه عاقل ز اندكى بسيار را
داند از يك مشت پرانبار را
داند از يك مشت پرانبار را
داند از يك مشت پرانبار را