اگر كسى بخواهد به چنين مقام منيعى راه يابد و اسفار چهارگانه را پشت سر بگذارد، بايد بينشى عميق داشته باشد و «شريعت » را در خدمت «طريقت »، و اين دو را در خدمت «حقيقت » بداند و در «سير طولى » خود، بين اين سه امر جدايى نيندازد و در هيچ مرحله اى; چه در حدوث و چه در بقاء، آنها را از يكديگر جدا نسازد.
عده اى فكر مى كنند كه اهل طريقتند و لذا كارى با شريعت و احكام دين و ظواهر شرعى ندارند; امام امت(قدس سره) كه هم اهل شريعت بود و هم اهل طريقت، در اين زمينه سخن دلپذيرى دارد و مى فرمايد: آنان كه فكر مى كردند يا فكر مى كنند كه بدون شريعت مى توانند به مقصود برسند، هيچ شاهد و دليلى ندارند; زيرا ذات اقدس اله كه راهنماست، تنها راه كمال و سعادت را عمل به شريعت مى داند. اما آنان كه مى پندارند از طريق عمل به شريعت نمى توان به طريقت رسيد، آنان نيز شريعت را درست نشناخته اند و درست و صحيح به آن عمل نكرده اند و كسانى كه با سير و سلوك و شريعت و طريقت هماهنگ شدند، ولى به قيقت بارنيافتند، براى آن است كه به درستى منازل پيشين سائران و سالكان را طى نكرده اند.
امام خمينى(رحمه الله) اين سخن را در تعليقه بر كتاب فصوص الحكم، در ذيل آيه شريفه :
«ولو انهم اقاموا التورية والانجيل وما انزل اليهم من ربهم لاكلوا من آورده اند (9) .
ايشان در ذيل اين كريمه مى فرمايد: از اين آيه به خوبى برمى آيد كه نيل به معرفت و باطن، جز از راه ظاهر و حفظ آن ميسر نيست و كسى نمى تواند بدون رعايت ظواهر شرعى، ادعاى رسيدن به باطن داشته باشد. سيدنا الاستاد امام خمينى(قدس سره) در شرح اين آيه، هم صوفيان عوامى را كه بدون شريعت، دم از طريقت مى زنند محكوم مى كند و هم به متحجران و مقدس مآب هايى كه مى گويند شريعت، انسان را به طريقت و حقيقت نمى رساند فرمود كه شما درست به شريعت عمل نكرده ايد وگرنه مى يافتيد آنچه را كه ديگران يافته اند.
امام راحل(رض) شاخصه اى دارد كه نه شريعتيان صرف دارند، نه طريقتيان محض، و نه حقيقتيان خالى از شريعت و طريقت; زيرا اهل شريعت، شريعت منهاى سياست را عرضه مى كنند و اهل طريقت، طريقت منهاى سياست را مى خواهند و اهل حقيقت، حقيقت منهاى سياست را باور دارند. ايشان، علاوه بر آنكه هماهنگى ميان شريعت و طريقت و حقيقت را لازم مى شمرد، هر يك از آن سه را نيز عين سياست مى دانست; البته ميان سياست در شريعت و سياست در طريقت و سياست در حقيقت، تفاوت خاص خود وجود دارد. سياست، در هر يك از اين سه مرحله، مناسب با همان مرحله مى باشد; زيرا خود سياست نيز از ره آوردهاى وحى تشريعى الهى است و آنچه با وحى تشريعى تنزل كرده است، در قوس صعود، داراى مراحل سه گانه مزبور مى باشد.