ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
در سخنرانى هايى كه به مناسبت دو عيد سعيد فطر و قربان كه از برجسته ترين و مهم ترين ايام سال مى باشند اولين سخن ايشان، همان راهنمايى طريقت بود و پس از آن مساله سياست; نخست به تبيين معناى «ضيافت الله » يا شرح «مناجات شعبانيه » مى پرداختند و سپس بحث از سياست را مطرح مى كردند و البته تهذيب، مقدم بر ياست بود و وقتى خواص از مسؤولان يا اخص از آنان به حضور ايشان بارمى يافتند كه فكر مى شد آنان اهل حقيقتند، حقيقت را با سياست هماهنگ مى كردند. به دليل همين ويژگى ايشان، به اندازه سعه وجودى خويش، جهانى شد كه در همه جا حضور و ظهور پيدا كرد و همه چيز را زيرپوشش و اشراب و اشراف خود قرار داد و گاهى غرب متجاوز را به استيضاح مى كشاند و زمانى شرق ملحد را به توحيد ناب فرامى خواند. آنكه نامش كاخ كرملين را به رعب مى اندازد، امام خمينى(رضوان الله تعالى عليه) است; آنكه قهر ولايى اش كاخ سفيد را روسياه مى سازد، امام خمينى(رض) است; آنكه به طور مكرر از «مناجات شعبانيه » و «كمال انقطاع » دم مى زند، امام راحل(رض) است; و آنكه در اوج عروج مناجات، از محرومين غافل نيست، امام است. او همچون ديگر حكيمان و فقيهان و عارفان، «جهانى بنشسته در گوشه اى » نشد; او جهانى شد كه مى گويد اگر از فرودگاهى به فرودگاه ديگر روانه ام كنيد و در روى زمين جايى براى استقرار نداشته باشم، دست از هدف خود نمى كشم (10) ; زيرا هدف ايشان، همان مقصد سالار شهيدان حضرت حسين بن على بن ابى طالب(عليهم السلام) مى باشد و لذا همان منطق سيدالشهداء(عليه السلام) را كه فرمود: «لو لم يكن ملجا ولا ماوى، لما بايعت يزيدبن معاويه » (11) بازگو مى كند. امام راحل(رض) همانند جدش موسى بن جعفر(عليه السلام) عمل نمود; آن هنگام كه عازم زندان بغداد بود و مناجات عارفانه آميخته با سياست را بر زبان جارى مى ساخت كه: «وقد علمت ان افضل زاد الراحل اليك عزم ارادة يختارك بها»; يعنى خدايا! در سير به سوى تو، ره توشه لازم است و من به طور يقين مى دانم كه ره توشه مسافر الى الله فقط اعتماد به توست. آنگاه مى فرمايد: «وقد ناجاك بعزم الارادة قلبي » (12) ; پس خدايا! من نيز با همه هستى ام تو را مى خواهم و قلبم، با عزمى پولادين و خلل ناپذير با تو مناجات مى كند. اين مناجات عارفانه امام كاظم(عليه السلام) پيش از ورود به زندان بغداد، عرفان آميخته با سياست است و با مناجات يك عارف در شب قدر و يا دعاى يك زاهد در سايه مسجد تفاوت دارد و امام راحل(رض) نيز همين گونه بود و از امام و مقتداى خود حضرت موسى بن جعفر(عليه السلام) پيروى مى كرد و از اينرو مى توان گفت كه ايشان، به امام معصوم(عليه السلام) نزديك تر بودند تا ديگران; و ميراثى از آنان بهره برده اند كه ديگران بى بهره اند. تذكر اين نكته لازم است كه آنچه گفته شد، به معناى كم ارج بودن مقام سلف صالح نيست; زيرا حضرت امام(قدس سره) نيز از بركات علمى و عملى عالمان وارسته گذشته بهره مند گرديد و به اين مقام منيع رسيد، ولى حضرتش، كارى كرد كه ديگران فقط از آن سخن گفته بودند و اين توفيق تنها نصيب ايشان گشت; البته شرائط محيط، رشد فرهنگى جامعه، تحول اوضاع بين الملل و مهم تر از همه، قضاى الهى بر پايان دادن به دوران ستم در ايران، با گذشته تفاوت يافته بود.