بخش چهارم: تداوم راه امام خمينى
نعمت حكومت اسلامى
بخش آخر اين بحث، مربوط به نعمتى است كه خداى سبحان به ملت مسلمان ايران داده و هيچ كس نمى تواند آن را ارزيابى كند و لذا اميرالمؤمنين(صلوات الله وسلامه عليه) كه نعمت هاى الهى را به خوبى شناخته و آن را ارزيابى مى كند، فرمود هيچ موجودى قدرت قيمت گذارى اين نعمت را ندارد; نعمت نظام اسلامى و حكومت اسلامى، با هيچ معيارى ارزيابى نمى شود. حضرت على(عليه السلام) در خطبه «قاصعه » كه پس از جنگ با ناكثين و مارقين و قاسطين، و تقريبا در اواخر عمر مبارك آن حضرت ايراد شده، مقاطع تاريخى را ترسيم مى كند و هشدار مى دهد و مى فرمايد: مردم! من سه حلقه تاريخ پيامبرزادگان را براى شما شرح بدهم تا شما خيال نكنيد كه خداوند، اهل سهل انگارى است و اگر اين تجربه تلخ را يك بار چشيديد و به ذلت افتاديد، بار ديگر تلخ كام نشويد. حلقه اول تاريخ اين سلسله، مرحله قيام خليل حق، ابراهيم(عليه السلام) است كه به بركت آن، فرزندان ايشان به عنوان انبياء ابراهيمى و امامزادگان و پيامبرزادگان، به تعبير قرآن كريم، «ملوك » بر مردم شدند:«وجعلكم ملوكا وءاتاكم ما لم يؤت احدا من العالمين » (54) .
در اين مقطع، شما به بركت خليل حق(عليه السلام) به اوج عظمت رسيديد. اين همان حلقه اول از تاريخ اين سلسله است. آنگاه در تبيين حلقه دوم از تاريخ اين سلسله فرمود: شما سرگذشت پيامبرزادگان و امامزادگانى چون فرزندان اسماعيل و اسحاق و يعقوب(اسرائيل) (عليهم السلام) را شنيده ايد: «فاعتبروا بحال ولد اسماعيل وبني اسحاق وبني اسرائيل عليهم السلام فما اشد اعتدال الاحوال واقرب اشتباه الامثال » (55) . آنان، انسان هاى شريفى از تبار ابراهيم و پيامبرزاده و امامزاده بودند; ببينند چه روزگارى را گذراندند: «تاملوا امرهم في حال تشتتهم وتفرقهم ليالي كانت الاكاسرة والقياصرة اربابا لهم يحتازونهم عن ريف الافاق وبحر العراق وخضرة الدنيا الى منابت الشيح ومهافى الريح ونكد المعاش فتركوهم عالة مساكين اخوان دبر وبر» (56) ; آيا نديديد تبهكاران، با امامزادگان و پيامبرزادگان چه كردند؟ از يك سو كسرى اهاى ايران و از سوى ديگر قيصرهاى روم، بر امامزادگان حكومت كردند و آنان را به بردگى و گدايى كشاندند. حضرت على(عليه السلام) فرمود: كسرى اهاى ايران و قيصرهاى روم، نه تنها رب اين امامزادگان بودند بلكه آنان را «حيازت » كردند; آنان را جزء موات مى دانستند. آيا نديدند مناطق سرسبز و خرم را از تصرف آنان خارج كردند و سرزمين هاى خوش آب وهوا را از دست آنان گرفتند و آنان را به مناطق بدآب وهوا تبعيد كرده، در آنجا اسكان دادند و معادن و منابع و ذخائر آنان را غارت نمودند؟ «ونكد المعاش ». آيا به ياد نداريد كه قلمرو سلطنت كسرى هاى ايران، منطقه نفوذ امامزادگان و پيامبرزادگان را زيرپوشش داشت و منطقه نفوذ سلطنت قياصره روم، آنان را دربر گرفت تا جايى كه آنان، گدايان ايران و روم شدند؟ آيا شما فكر مى كرديد كه پيامبرزادگان، روزى «چارپادار» شوند؟