اكنون، تحليل برخى از عناصر محورى نهضت امام راحل(رضوان الله تعالى عليه)، در ضمن چند نكته ارائه مى گردد:
يكم: هدف و اهتمام امام خمينى(رض)
امام راحل(رضوان الله تعالى عليه)، در هدم جاهليت طاغوت و كشف نقاب از چهره ملكوتى اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم، به چهار امر ذيل اهتمام داشتند: 1 هدف امام راحل(رضوان الله تعالى عليه)، جز رضاى خدا و احياء كلمه علياى الهى چيز ديگرى نبود; زيرا رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم چنين فرمود: «من اصبح من امتي وهمته غير الله فليس من الله » (34) ; هر فردى از امت اسلامى، اگر همت روزانه و اهتمام هر بامدادش، چيزى غير از خداوند باشد، از خدا بيگانه است و چنين شخصى، الهى نمى انديشد و براى خدا كار نمى كند و در نتيجه، حشر او نيز با انگيزه موهوم غيرخدايى خواهد بود. 2 اهتمام به امور مسلمين، اعم از ساكنان ايران و غيرايران، مهم ترين شاغل فكرى آن حضرت بود; زيرا رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم چنين فرمود: «من اصبح لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم » (35) ; يعنى هر كسى براى حل دشوارى هاى جامعه اسلامى يا آحاد آنان همت نورزد، از قلمرو مسلمين خارج است و اسلام او كامل نيست. 3 اهتمام به امور جامعه انسانى، اعم از مسلمان و غيرمسلمان، براى امام راحل(رض) جاذبه فراوانى داشت; پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در اين باره مى فرمايد: «من يسمع رجلا ينادي ياللمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم » (36) ; هر كس نداى مظلوميت فردى را بشنود كه از جامعه اسلامى كمك طلب مى نمايد چه آن استغاثه كننده مسلمان باشد و چه غيرمسلمان و جواب مثبت و سودمندى به او ندهد، از حوزه اسلام كامل بيرون است. 4 حفظ استقلال وعزت در برابر دولت طغيانگر و حاكم جبار، چه داخلى و چه خارجى، از ويژگى هاى نهضت امام خمينى(قدس سره) بود; چرا كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در اين باره چنين مى فرمايد: «من اقر بالذل طائعا فليس منا اهل البيت » (37) ; يعنى هر كس در برابر ظالم، اظهار مذلت كند و با طوع و رغبت در برابر ستم تسليم گردد، با خاندان عصمت و طهارت(عليهم السلام) بيگانه است;زيرا آن ذوات نورانى، مثل اعلاى عزت خواهى و ستم ستيزى اند، وفرموده اند: ضيم و خوارى را جز فرومايه كسى تحمل نمى كند: «لا يمنع الضيم الذليل » (38) . همان گونه كه در نظام تكوين، توحيد الهى، آغاز و انجام و زيروروى هر چيزى است: «هو الاول والاخر والظاهر والباطن » (39) ، محور اصلى نظام تشريع احكام و همچنين تعليم و تربيت و جهاد و اجتهاد و صلاح خود و اصلاح ديگران نيز اعتقاد به توحيد خداوند است و بنابراين، عنصر اصلى در اركان چهارگانه گذشته، همان اهتمام براى خدا و جلب رضاى اوست كه در سايه آن، عناصر سه گانه ديگر يعنى حل دشوارى هاى امت اسلامى، رفع نيازهاى جامعه انسانى، اعم از مسلمين و غيرمسلمين، و حفظ عزت در برابر حاكم طاغى تامين مى شود و لذا تاثير عناصر چهارگانه مزبور، «طولى » است نه «عرضى »; زيرا در منطقه تشريع، چيزى همتاى جلب رضاى خدا نيست; چه اينكه در نظام تكوين، چيزى شريك خدا نخواهد بود: «ليس كمثله شى ء» (40) و در نتيجه: «ليس كمثل الاهتمام لرضائه شي ء».