بردگى و برده دارى شيطان - ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ولایت فقیهان و عدالت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی؛ تنظیم و ویرایش: محمد محرابی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بردگى و برده دارى شيطان

شيطان، موجود كوچكى نيست; كسى است كه شش هزار سال خدا را عبادت كرد و به فرموده اميرالمؤمنين(عليه السلام):

«لا يدري ام من سنى الدنيا ام من سنى الاخرة » (55) ;

روشن نيست كه اين شش هزار سال، از سال هاى دنياست، يا از سال هاى آخرت است كه هر روزش، پنجاه هزار سال دنياست! البته براى مردم عادى اين مساله روشن نيست، ولى براى خود آن حضرت، دنيايى يا آخرتى بودن سال هاى عبادت شيطان معلوم بود. پس ابليس، داراى سابقه طولانى عبادت است; چنين موجود مقاومى، وقتى تكبر و لجاجت ورزيد، نخست تمام زحمات چند هزار ساله خود را به آتش كشيد و سپس، «عدو مبين » (56) انسان شد. موجودى كه توانست چند هزار سال در ميان فرشتگان به عنوان عابد ظهور كند و سپس همه آن زحمات را يكجا خاكستر كند، چنين دشمنى در مصاف با انسان، «لا تبقى ولاتذر» (57) است; نابودكننده است و هرگز به انسان رحم نمى كند. او نخست وجود خود را برده تكبر و لجبازى خود نمود و سپس دست به برده گيرى از انسان ها زده است و اگر بر انسانى چيره شود، آن انسان نيز خست حقيقت خود را به بردگى هوسش مى فروشد و سپس به ديگران رحم نمى كند و براى ارضاى شهوت و غضب سيرى ناپذيرش، تا آنجا كه بتواند، انسان هاى ديگر را به بردگى خود درمى آورد.

«برده دارى مدرن » در قرن اخير

آنچه گفته شد، سخنان نورانى اسلام است درباره آزادى درونى و بيرونى، و فردى و اجتماعى; اما خوب است نگاهى به پرونده سياه كسانى كه اتهام ضديت با آزادى و حقوق بشر را بر اسلام مى زنند داشته باشيم. دين اسلام، در علم و عمل، براى براندازى نظام بردگى اقدام نمود، ولى كسانى كه شعار براندازى «برده دارى قديم » را مطرح ساختند، «برده دارى مدرن » را در قرن اخير به اجرا درآوردند. در همين جنگ جهانى دوم كه اروپا خيلى ترقى كرد و داعيه الغاء بردگى داشت، ميليون ها نفر را آواره كردند و اسير گرفتند و به وجهى بدتر از بردگى، بردند. براى نمونه مى توان كشور الجزاير را نام برد كه چه بردگى ها از فرانسه نچشيد! مگر بردگى غير از اين است كه هر كس را بخواهند، بكشند و مال هر كس را بخواهند، ببرند و هر جا را كه بخواهند، منفجر كنند؟ بردگى چيزى جز اين است؟

/ 299