ضرورت حضور و بيدارى مردم
انقلاب شكوهمند اسلامى، شهيدانى از روحانيت و مراجع علمى و دانشگاهى، دانشمندان مشهور و جوانان برومند، و زنان و مردان محروم و مستضعف ايثارگر، نثار اسلام كرد. حفظ خون اين شهيدان گرانقدر، مسؤوليت بزرگى است بر عهده ما كه اين سؤوليت سنگين را اميرالمؤمنين(عليه السلام) در آن نامه اى كه جداگانه براى مردم مصر نوشت بيان فرمودند. اين نامه، غير از آن فرمان معروف است كه حضرت به مالك اشتر(رض) دادند و در آن، آداب كشوردارى و وظايف والى اسلامى را مقرر داشتند و مالك را به انتخاب وزيران و قضات شايسته و امور ديگرى توصيه نمودند. اين نامه دوم نيز كه آن حضرت به مردم مصر نوشتند، در نهج البلاغه موجود است. آن حضرت در اين نامه خطاب به مردم مصر فرمودند: اى مردم مصر! نگوييد ما سرپرستى چون مالك و امامى چون على(عليه السلام) داريم; اگر در صحنه حاضر نباشيد، شكست مى خوريد; به اين اكتفا نكنيد كه رهبرى چون على و نماينده اى علوى چون مالك داريد; ما در حال نبرد و جنگ با باطل هستيم و جامعه اى كه در خواب باشد، دشمن بيدارش او را رها نمى كند: «من نام لم ينم عنه » (72) ; اگر مى خواهيد انقلاب اسلامى در مصر مستقر شود و عمرو عاص ها در قلمرو دين طمع نكنند، بيدار باشيد تا دشمن بيدار نتازد. اين بيان نورانى، شعار انقلابى رهبر مسلمين، حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) است:«هر آن غافل زيد، غافل خورد تير».
شيطان، چه در جهاد اصغر و چه در جهاد اكبر، از راهى مى آيد كه انسان از او غفلت دارد:
«انه يراكم هو وقبيله من حيث ترونهم » (73) ;
يعنى شيطان و ستادش از راهى بر شما مى تازند كه شما آنان را نمى بينيد. بنابراين، اگر حضرت على(عليه السلام) آن نامه تاريخى را براى رهبر مصر، مالك اشتر(رض)، مرقوم فرمود، نامه جداگانه اى نيز براى مردم مصر نوشت كه در آن فرمود شما هرگز صحنه را ترك نكنيد; زيرا «وان اخا الحرب الا رق، من نام لم ينم عنه » (74) ; مرد جنگجو بيدار است و جنگ و جهاد، با خوابيدن نمى سازد; جامعه جنگ آور، همواره بيدار است و از همه ابعاد كشور خود باخبر است; چنين جامعه اى، هم مى داند كه در داخل چه مى گذرد و چه بايد بشود، و هم مى داند كه از خارج چه مى آيد كه نبايد بيايد. آنگاه حضرت على(عليه السلام) دستورى به سربازان و رزمندگان اسلام مى دهد: «لا تذوقوا النوم الا غرارا او مضمضة » (75) ; همان گونه كه در هنگام وضو گرفتن، آبى را در فضاى كام خود مى ريزيد و آن را مضمضه مى كنيد و فرو نمى بريد، در حال جنگ نيز خواب را در حد مضمضه به شبكه چشمتان برسانيد و نه در حد فرو بردن; زيرا جامعه جنگى، اهل خواب نيست. اين دستور علوى هم اكنون نيز زنده است; يعنى اگر مسؤولين كشور به وظايف خود وفادار نباشند، خوابيده اند; اگر امت اسلامى در همه مراسم اجتماعى و سياسى در صحنه حضور پيدا نكند، خوابيده است; اگر تلاش اسلام شناسان بر اين محور نباشد كه معارف بلند و عميق دين را از چنگال و حجاب وهم و خرافات رها كنند، خوابيده اند; اگر احكام دانان دين نكوشند تا احكام الهى در جامعه به درستى تبيين و اجرا شود، خوابيده اند; اگر حكم شناسان دين تلاش نكنند تا كلمات حكيمانه كسى كه مى گويد: «اعطيت جوامع الكلم » (76) به درستى شناخته و عرضه شود، خوابيده اند; و اگر جامعه بخوابد، قطعا بيگانگان بيدار مى تازند. اگر انقلاب اسلامى ايران، تداوم راه انبياست كه هست و اگر وعده نصر و پيروزى خداوند سبحان براى رسولان خود كه فرمود: «كتب الله لاغلبن انا ورسلى » (77) ، و نيز فرمود: «ولينصرن الله من ينصره » (78) قطعى است كه هست، ما نيز در تداوم انقلاب اسلامى، همچون گذشته كوشا خواهيم بود و چشم اميد به امدادهاى غيبى خواهيم داشت و نصرت و يارى خداوند نصيب ما خواهد شد.