يكى ديگر از امتيازهاى برجسته امام خمينى(قدس سره) از ديگر عالمان دين، آن است كه ديگران اگر چه ولايت فقيه را قبول داشتند، ولى غالب آنان، شرايط آن را حصولى مى دانستند، اما حضرت امام(رض) كه ولايت را مانند امامت مى داند، معتقد است كه شرايط اعمال ولايت دو بخش است; بخشى از آن «حصولى » است و بخش مهم آن «تحصيلى » مى باشد; يعنى بايد آن شرايط را به دست آورد و اين گونه نيست كه اگر مردم حاضر شدند و امكان داشت كه بدون خطر، نظام اسلامى تاسيس شود، فقط در اين شرايط حاصل شده، بر فقيه جامع اوصاف رهبرى لازم باشد زمام نظام را به دست گيرد، بلكه بسيارى از شرايط ولايت فقيه، تحصيلى مى باشد و مانند وضوء براى نماز است كه بايد آن را به دست آورد; نه حصولى مثل استطاعت براى حج، كه تحصيل آن واجب نيست; به تعبير علمى، بسيارى از شرايط ولايت فقيه، «شرط واجب » هستند نه «شرط وجوب ». امام امت(رض)، چون تشكيل و تاسيس حكومت اسلامى را وظيفه مى دانست و از سوى ديگر معتقد بود كه بسيارى از شرايط آن تحصيلى است نه حصولى، در پى تحصيل اين شرايط رفت كه اين امر، مستلزم زندان رفتن و تبعيد شدن و تهمت خوردن و مانند آن بود و ايشان همه آن تلخ كامى ها را به جان خريد و از اينكه در راه رضاى خدا شهيد بدهد يا شهيد شود، لذت مى برد: «اگر ما ماوراى اين عالم را اعتقاد داشته باشيم، بايد شكر كنيم كه در راه خدا كشته بشويم و برويم در صف شهدا» (23) ; «چنين كشته شدنى(شهادت) كه افتخار دارد، بزرگ ترين آرزوى من است » (24) . اگر در خطبه «شقشقيه » اين بيان آمده است: «لولا حضور الحاضر وقيام الحجة بوجود الناصر وما اخذ الله على العلماء الا يقاروا على كظة ظالم ولا سغب مظلوم، القيت حبلها على غاربها ولسقيت آخرها بكاس اولها» (25) . اگر آن حضرت مى فرمايد: اگر حضور حاضرين نبود و اگر به سبب وجود ياران، حجت بر من تمام نمى شد و...، حكومت و زمامدارى را نمى پذيرفتم، اين سخن را حضرت على(عليه السلام) پس از تحمل رنج هاى درازمدت و فراوان فرمودند; نه اينكه در اولين قدم گفته باشند; زيرا ايشان از احتجاج به خانه مهاجرين و انصار شروع نمود و مناظره ها و تبليغ ها و نقدهاى سازنده بسيار كرد، ليكن شرايط تحصيلى براى ايشان فراهم نشد و پس از سال ها رنج، وقتى كه امت حاضر شدند با آن حضرت بيعت نمايند، فرمود: «لولا حضور الحاضر...».