بخش سوم: امام خمينى (رض) و عزت مردم
امت ايران اسلامى، لؤلؤ گران بهاى عزت و شرف، و گوهر گرانسنگ سعادت و سيادت، و در گرانمايه مجد و كرامت را به رهبرى امام راحل(قدس سره) بدست آورد و البته آن حضرت نيز همه اين فضائل و بركات را از حضرت نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و اميرالمؤمنين وسيدالشهداء وديگر ائمه معصومين(عليهم السلام)به ارث برده است.از زمين جاهليت تا آسمان مدنيت
مرحوم شيخ مفيد(قدس الله روحه الزكيه) مى گويد: على بن ابى طالب(عليه السلام) فرموده است: من در سفرى ديدم كه نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى آگاهى از وقت ظهر، به چهره آسمان مى نگرد و در آن هنگام به من فرمود: اى على! اگر كسى به وقت نماز اهتمام ورزد و نماز خود را اول وقت بخواند، من براى او راحتى در هنگام مرگ، و از بين رفتن هم و حزن، و نجات از آتش را ضمانت مى كنم: «ما من عبد اهتم بمواقيت الصلاة ومواضع الشمس الا ضمت له الروح عند الموت وانقطاع الهموم والاحزان والنجاة من النار» (27) .آنگاه فرمود: يا على! عرب در جاهليت «شتربان » بود و فقط در اين فكر بود كه شتر، چه وقت مى خوابد، چه وقت برمى خيزد، و چه قت شير مى دهد. اين عرب كه چشمش تنها به شتر بود، باآمدن وحى، چشمش به شمس و آفتاب شد: «كنا مرة رعاة الابل فصرنا اليوم رعاة الشمس » (28) ; ما به بركت اسلام، از «زمين جاهليت » به «آسمان مدنيت » رسيده ايم; تا كنون زمينى بوديم و اكنون آسمانى شده ايم. ما ديروز با شتر رابطه داشتيم، ولى امروز با شمس سخن مى گوييم; به بركت نبوت و امامت و ولايت بود كه عرب عصر جاهليت، از «شتربانى » به «شمس بينى » عروج كرد; هم اهل «شمس صورت » شديم و هم اهل «شمس سيرت ». مردم گرانقدر ايران زمين نيز كه در جاهليت ستمشاهى، يك استعمارگر غربى را همانند مردم سائر ممالك استعمارزده «صاحب » خطاب مى كرد، اكنون به بركت ولى مسلمين، امام راحل(رض)، موفق شد كه عروج كند و توجهش از «زمين استعمار» به «آسمان استقلال » معطوف گردد و اكنون ما به جايى رسيده ايم كه شمس مى نازد و قمر مى بالد كه به چنين مردمى پرتو افكند.