آزادى و طبع طغيانگر انسان - ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ولایت فقیهان و عدالت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی؛ تنظیم و ویرایش: محمد محرابی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آزادى و طبع طغيانگر انسان

آنچه تا كنون تاريخ بشر نشان داده و آنچه كه انسان درباره افراد عادى و انسان هاى عصر خود ديده و مى بيند، اين است كه اكثر انسان ها از روى طبع خود، مايل به تعدى و افزون گرايى اند. در درون بسيارى از انسان ها شعله «هل من مزيد» (1) افروخته است و به هيچ حدى راضى و قانع نيستند; البته در كنار اين زياده خواهى طبيعى، در فطرت همه انسان ها گرايش به قسط و عدل تعبيه شده است. بر اساس بحث هاى تفسيرى كه برهان عقلى نيز تا حدودى مؤيد آن است، در فطرت انسان(نه در طبيعت او)، مساله دين خواهى و توحيد و حق و قسط و عدل الهى نهاده شده و اينكه خداى سبحان فرموده است:

«فطرت الله التى فطر الناس عليها لاتبديل لخلق الله » (2)

يا اينكه فرمود

: «فالهمها فجورها وتقويها» (3) ، ناظر به همين مطلب است.

قرآن كريم، افزون طلبى طبيعت انسان و «هل من مزيد»گويى او را تصديق نموده و در بيش از پنجاه مورد، انسان ها را مذمت كرده است كه نكوهش در همه آن موارد، به طبيعت انسان برمى گردد. صفاتى مانند هلوع، جزوع، منوع، قتور، ظلوم، جهول، عجول، همه مربوط به طبع انسان است نه فطرت او. درباره فطرت وى مى فرمايد: «لقد كرمنا بنى ادم » (4) يا «فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التى فطر الناس عليها» (5) و همه اينها، ستايش از انسان و فطرت توحيدى اوست. اينكه در اولين خطبه نهج البلاغه آمده است كه انبياء(عليهم السلام) آمده اند تا دفائن عقلى بشر را شكوفا كنند: «ويثيروا لهم دفائن العقول » (6) ، ناظر به فطرت اوست. در وجود انسان، دفينه ها و گنجينه هايى است كه برخى مربوط به علوم و معارف و دانش است و برخى مربوط به گرايش هاى پاك و الهى انسان كه انبياء(عليهم السلام) اين استعدادهاى علمى و عملى فطرى را شكوفا مى كنند.

/ 299