اكنون كه تحليل عميق حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) از مقاطع سه گانه تاريخ سلسله پيامبرزادگان و امامزادگان انبياء ابراهيمى(عليهم السلام) بيان شد، بايد مقاطع سه گانه تاريخ ايران و نقش بارز و محورى حضرت امام خمينى(رض) در اعاده سعادت و سيادت ملت ايران بازگو شود. امام راحل(قدس سره) كه وارث راستين نبى اكرم و اميرالمؤمنين(عليهما آلاف التحية والثناء) بود، سه حلقه تاريخ را در ايران به خوبى بررسى كرد و آن را شناخت و نقش مورثان بزرگوار خود را در رابطه با احياى مجد و عظمت تاريخى ملت ايران، در اين عصر بخوبى ايفا نمود و بر همين سبب، محبوب جامعه اسلامى شد. بسيار سخت است كه ما به كسى ارادت پيدا كنيم تا آنجا كه براى او سرسپريم و به او دل بدهيم، ولى امام امت(قدس سره) اين شايستگى را داشت. ما شيخ و واعظ، كمتر شناسيم يا جام باده، يا قصه كوتاه ما از گذشته دور سخنى به ميان نياوريم بلكه از قرن اخير، زمان مرحوم ميرزاى شيرازى(قدس الله نفسه الزكيه) سخن بگوييم. از زمان ميرزاى شيرازى(قدس سره) تا كنون، ما سه حلقه تاريخى را پشت سر گذاشته ايم. با فتواى تاريخى اين بزرگ مرد، روحانيت و اسلام و مسلمين، به مجد و اعتلاء باريافتند. ساليان متمادى، مسلمين به فتوا و قضاى روحانيت عمل مى كردند ولى پس از آن، به سبب هوس مدارى و ترك دين، ما به جايى رسيديم كه مشمول «ضربت عليهم الذلة والمسكنة » (61) گشتيم. كسانى كه فاصله زمانى سال 1308 تا1320ه.ش را به خوبى در ياد دارند، مى دانند كه اين دوازده سال، اوج حلقه ذلت بار تاريخ ما بود; البته پيش و پس از آن نيز چنين بود، ولى اين دوازده سال، حلقه «اصحاب دبر و وبر» بود. در اين مدت، بسيارى از مساجد شمال را انبار «كنف » و «شالى » كردند! مدرسه فيضيه، انبار بود و كسبه اطراف حرم، جعبه هاى انبارى را در حجره هاى خالى آن قرار مى دادند! بارها امام راحل(قدس سره) مى فرمودند كه طلاب قم روزها از ترس عمال پهلوى به باغ هاى اطراف شهر مى رفتند، و هنگام شب برمى گشتند. از اينرو حقيقتا «ضربت عليهم الذلة والمسكنة » شامل حال ملت ايران بود و دو عامل سبب شد كه اين تيره روزى گريبان گير امت اسلامى شود; نخست ترك عمل به احكام دين و دوم، اختلاف داخلى; البته اختلاف داخلى نيز به همان ترك دستور دين برمى گردد; زيرا يكى از مهم اترين احكام الهى، حفظ وحدت و اعتصام همگى به حبل خداست. آنگاه ذات اقدس اله، حضرت امام خمينى(قدس سره)، اين فرزند برومند پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم را كه به حق وارث ائمه معصومين(عليهم السلام) بود، مبعوث كرد تا آن مجد گذشته را با اضعاف مضاعف، نصيب اسلام و مسلمين كند; بدان گونه كه امروز بسيارى از مسؤولين كشورها در انتظار ملاقات با مسؤولين نظام اسلامى به سر مى برند و حتى آن شيطان بزرگ عليه لعائن الله والملائكة والناس اجميعن اگر ببينند مسؤولين، گوشه ابرويى به او نشان مى دهند، فخر مى كند و بر خود مى بالد. و البته سخن مسؤولين نظام اسلامى اين است كه رابطه مسلم با كافر ملحد و دشمن شيطنت كار، نارواست. اين مجد و عظمت و نعمت بزرگ را آن امام راحل(رضوان الله تعالى عليه) پس از 15 خرداد 1342 ه.ش نصيب ملت ايران كرد. هم اكنون كه ما سه حلقه مذكور در تاريخ كشور خود را به خوبى در ياد داريم، مبادا خداى ناكرده آن تجربه تلخ را به سبب «ترك دين » و «اختلاف داخلى »، بار ديگر مضمضه كنيم; زيرا يك بار مشمول «ضربت عليهم الذلة والمسكنة » شدن كافى است; چه اينكه در روايات آمده است كه عاقل يا مؤمن، از يك سوراخ دو بار گزيده نمى شود: «لايلسع المؤمن من جحر مرتين » (62) .