مقصود از «فقيه » در بحث ولايت فقيه، مجتهد جامع الشرايط است نه هر كس كه فقه خوانده باشد. فقيه جامع الشرايط بايد سه ويژگى داشته باشد; «اجتهاد مطلق »، «عدالت مطلق »، و «قدرت مديريت و استعداد رهبرى ». يعنى از سويى بايد صدر و ساقه ء اسلام را به طور عميق و با استدلال و استنباط بشناسد و از سوى ديگر، در تمام زمينه ها، حدود و ضوابط الهى را رعايت كند و از هيچ يك تخطى و تخلف ننمايد و از سوى سوم، استعداد و توانائى مديريت و كشوردارى و لوازم آن را واجد باشد. اكنون هر يك از اين سه ويژگى را مورد بررسى قرار مى دهيم.
ويژگى هاى فقيه جامع الشرايط
1- اجتهاد مطلق
اسلام، يك مجموعه منسجم است به گونه اى كه ديانت آن، عين سياست است و سياست آن، عين ديانتش مى باشد و فهم درست و كامل ره آورد وحى، زمانى صورت مى گيرد كه فقيه، به همه ابعاد آن آگاه باشد و از اينرو، اسلام شناس واقعى كسى است كه در همه اصول و فروع، در عبادات و عقود و احكام و ايقاعات و سياست اسلامى مجتهد باشد. بنابراين، كسى كه در تحليل همه معارف دين، اجتهاد مطلق ندارد و به اصطلاح، «مجتهد مطلق » نيست، بلكه «مجتهد متجزى » است، صلاحيت ولايت بر جامعه اسلامى و اداره آن را ندارد و همچنين فقيهى كه ابعاد سياسى اسلام را خوب نفهميده است، توان چنين مسؤوليت عظيمى را نمى تواند داشته باشد. فقيه حاكم بر نظام اسلامى كه در عصر غيبت، مجرى و حافظ و مبين قرآن است، بايد به تمام جوانب آن آگاه باشد. او بايد علاوه بر شناخت احكام و معارف قرآن كريم، درباره انسان و جامعه اسلامى، روايات رسيده از عترت(عليهم السلام) را نيز به خوبى بررسى نمايد و به شناختى كامل و جامع از احكام اسلام برسد. اگر شخصى برخى از مسائل اسلامى برايش حل نشده و خود نمى تواند آنها را عميقا بررسى نمايد، او ولى مسلمين نيست; يعنى نه «مرجع فتوا»ست و نه «مصدر ولايت »; نه مى تواند فتوا بدهد و نه مى تواند اسلام را به اجرا درآورد. فقيهى كه شعاع عملش همدوش شعاع فقه باشد و بتواند مسائل جديد و مستحدثه مسلمين را حل كند و آنها را بر اصول و فروع دين تطبيق دهد، او «مجتهد مطلق »ى است كه در صورت واجد بودن شرايط ديگر، مى تواند مسؤوليت ولايت و مديريت جامعه اسلامى را بپذيرد و از عهده آن برآيد.