ولايت فقيه و رابطه «امام و امت »
امام راحل(قدس سره)، رابطه «مرجع و مقلد» را به رابطه «امام و امت » ارتقاء داد و اين، تحول بزرگ ديگرى در رابطه فقيه با مردم بود; يعنى اگر مرحوم وحيد بهبهانى(قدس سره) توانست رابطه فقيه و مردم را از سطح «محدث و مستمع » بودن بالا برد و به سطح «مرجع تقليد و مقلد» برساند، امام راحل(رض) با انقلاب فقهى و فرهنگى اش، آن را به اوج خود يعنى رابطه «امام و امت » رساند.حضرت امام(رض) امور ذيل را روشن ساخت: 1 ادله اصلى نبوت و امامت مى گويد:
انسان ها براى رسيدن به كمال شايسته خود، در هر زمانى، نيازمند قانون دينى و سپس نظام اسلامى اند. 2 انبيا و ائمه معصومين(عليهم السلام)، تنها براى مساله گفتن نيامدند، ليكن طاغوتيان لئام، دست آنان را بستند و آنان را به شهادت رساندند: «ويقتلون الانبياء بغير حق » (17) ; «يقتلون النبيين بغير حق » (18) ; «وقتلهم الانبياء بغير حق » (19) . اين آيات كه به طور مكرر از شهادت انبياء(عليهم السلام) و مظلوميت آنان به دست طاغوتيان هر عصر خبر مى دهد، نشانگر آن است كه انبياء الهى، ظلم ستيز و ظالم برانداز بوده اند; چنانكه قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: «وكاين من نبى قاتل معه ربيون كثير» (20) ; و چه بسيار پيامبرانى كه با مؤمنين بسيار، به قتال با دشمنان دين مى پرداختند. 3 دين، گذشته از مؤلف و مصنف و شارح و ترجمان و مبين، «متولى » (21) مى خواهد تا با پذيرش توليت دين، همه احكام آن را احيا كند و آنها را در جامعه عينيت بخشد و در عصر غيبت و در نبودن امام معصوم(عليه السلام)، فقيه جامع الشرايط وظيفه دارد كه علاوه بر تبيين، افتاء، و قضاء، توليت دين را نيز بر عهده گيرد. 4 ولايت فقيه، جانشين شايسته ولايت و امامت امام معصوم(عليه السلام) است و از اينرو، رابطه فقيه جامع الشرايط رهبرى با مردم مسلمان، رابطه «امام و امت » (22) مى باشد. 5 فرق هاى بسيار وافرى كه ميان امام معصوم و غيرمعصوم وجود دارد، هرگز منقول عنه نبوده و نيست و در هيچ مرحله اى شخص غيرمعصوم، همتاى معصوم(عليه السلام) نخواهد بود.