از علماى معاصر و غير معاصر او، به خاطر عقايد باطله، چيزى جز تكفير و تفسيق و نكوهش و ذم او نقل نشده است كه به اسامى بعضى از آن ها اشاره مى كنيم:
1- سيد محمد مجاهد; نويسنده ى مناهل (متوفى 1242 ه .)
2- سيد مهدى طباطبايى; فرزند نويسنده ى كتاب رياض (متوفى 1260 ه .)
3- شيخ محمد حسين; نويسنده ى فصول (متوفى 1261 ه .)
4- سيد ابراهيم قزوينى; مؤلف ضوابط (متوفى 1262 ه .)
5- شهيد سوم شيخ محمد تقى قزوينى (متوفى 1264 ه .)
6- شيخ شريف العلماء (متوفى 1265 ه .)
7- شيخ محمد حسن مؤلف جواهر (متوفى 1266 ه .)
8- ملا آقا دربندى; مؤلف كتب خزائن الاصول و خزائن الاحكام (متوفى 1285 ه .)
9- ميرزا محمد باقر خوانسارى; نويسنده ى روضات الجنات (متوفى 1313 ه .)
شيخ بعضى علوم و بعضى از معارف را تحصيل نمود بى آن كه براى او شفاى قلبى حاصل شود و توشه اى معنوى برگيرد . خود مى گويد: «در 25 سالگى در خواب ديدم كه كتابى در مقابل من باز شد و اين قول خداوند: «الذى خلق فسوى و الذى قدر فهدى » (2) را چنين تفسير مى كرد: الذى خلق; يعنى اصل شى را كه هيولا باشد، خلق كرد . فسوى; يعنى صورت نوعيه ى آن . قدر; اسباب آن . فهدى; يعنى از اين نوع به خير و شر هدايت كرد . بر اثر اين خواب، انقلابى عجيب در من ايجاد شد كه مرا از ادامه ى تحصيل علوم كه ظاهرى و غيرواقعى است، بازداشت » .
بنابراين ادعا، اين مطلب برايش از اين علوم و معارف كه آن ها را صرفا ظاهرى مى داند، بهتر است! زيرا گويى منادى غيبى، او را مورد خطاب قرار داده است، چيزى شبيه به وحى يا اشراق و الهام .
در ادامه مى گويد: «پس از عزلتى چند، و در نفس خود، امور ديگرى را احساس كردم » .
مريدان او ادعا كرده اند كه شيخ، علمش را از عالم اعلى گرفته است برخلاف ديگران كه با همه ى سعى و كوشش وافر خود از آن عاجز هستند، براى او در علوم مختلف، 300 تاليف ذكر كرده اند و تنها يك هزارم فضايل او مطرح شده است . در هر فن و علمى از تمام متخصصان بالاتر است .
گفته شده ايشان سفرهاى زيادى به بلاد مختلف داشته، خصوصا بلاد و شهرهايى كه داراى حوزه ى علميه بوده و علماى بزرگ در آن زندگى مى كردند . شركت در درس آن علما باعث شد كه علوم زيادى فراگرفته و از او يك عالم بزرگ و شخصيتى مقدس و متقى بسازد . منتها اين ادعا را امورى تكذيب و از اهميت آن مى كاهد كه اينك آن ها را بر مى شماريم:
1- بنابر آن چه كه از ايشان نقل شده است يا به او نسبت داده اند، او نه براى آموختن، بلكه صرفا براى آزمايش علما در دروس شركت مى كرد .
2- بنابر تصريح خود يا نقلى كه از او شده است، با ديدن آن خواب، حقايق علوم را دريافت و به او الهام گشت .
3- ادعاى اين كه علم او لدنى بود .
گويند: بعضى از علوم مانند فلسفه و تصوف و بعضى علوم غريبه را در سفرهايش آموخت و به دليل همين علوم يا به خاطر اعتماد بر بعضى از روايات كه معناى آن را نفهميده بود، دچار چنين سرانجامى شد .
شيخ احمد احسائى در اوايل امر به تقوى، زهد و ورع توصيف شده است و لذا بعضى او را مدح كرده اند . ليك با بيان اعتقادات غلوآميز و ادعاهايش، انحراف او مشخص گشت . بدين سبب، علما به تكفير او حكم دادند .