امام شناسی

سیدمحمد کاظم مدرسی، احمد بهشتی، علیرضا سبحانی، اکبر اسدعلیزاده، سید مجتبی آقایی، علی اصغر فیضی پور، جعفر سبحانی، سیدمحمود مدنی، فاطمه علیپور، غلامحسین زینلی، علی زمانی قمشه ای، مسعود پور سید آقایی، مجید حیدری نیک، محمد رضا جباری، سامی بدری، علی اصغر رضوانی، جعفر خوشنویس، مرتضی نائینی، احمد عابدی، محمدجواد فاضل لنکرانی، رحیم کارگر، حبیب الله طاهری؛ ترجمه: عبدالله امینی؛ تقریرکننده: علی لاری؛ مصاحبه شونده: علی کورانی

نسخه متنی -صفحه : 157/ 138
نمايش فراداده

يكم:

با مرور زمان و تكامل علم و پيشرفت صنعت و فن آورى، نياز بشر به دين كم نمى شود، بلكه اين نياز، به موازات تكامل علم و دانش، هر روز افزون تر مى گردد. اين چنين نيست كه بپنداريم عقل بشرى، به تنهايى بتواند همه احتياجات بشر، حتى نيازهاى مادى او را برطرف كند. براى اثبات اين مطلب، مى توان دلايل متعددى را اقامه كرد، يكى از آن ها همين رشد عقلى بشر است. وقتى انسان داراى رشد عقلانى شد، ناخواسته، توجه او به يك امور جديدى معطوف مى گردد كه براى حل آن امور، هيچ راهى جز دين و پاسخگويى دينى نيست. هر مقدار دامنه فكر و تعقل توسعه پيدا كند، دامنه شبهات و پرسش ها، بيشتر مى گردد و در اين ها، نه خود عقل قادر به پاسخگويى است و نه علم توان برخورد با آن را دارد.

بررسى تاريخى، ما را به اين امر رهنمون مى سازد كه در قديم، پرسش هاى كلامى، به مراتب از شبهات امروزه، كم تر وضعيف تر بوده است. هر چه بشر، پيشرفت مى كند سؤالات كلامى و اعتقادى او بيش تر مى شود. از امورى كه در توسعه علوم دخالت دارد، خصوصا در علوم انسانى، توسعه تفكر و انديشه و تعقل انسان است. بنابراين يك ملازمه عادى و روشن بين رشد عقلانى و به وجود آمدن ابهامات و اشكالات وسيع و اساسى وجود دارد. به عبارت ديگر، هر مقدار كه تعقل بشرى، بسيط باشد، احتياجات و نيازهاى او هم بسيط خواهد بود و هر مقدار تعقل و تفكر بشرى، توسعه و دامنه پيدا كند، احتياجات او نيز بيش تر خواهد شد. و از طرفى روشن است كه خود عقل، در رفع و حل اين احتياجات، به تنهايى قادر نيست و آن چه كه مى تواند مشكلات و احتياجات را برطرف سازد، بايد نيرويى مافوق عقل و وسيع تر از آن باشد. آن نيرو، جز دين نمى تواند باشد. بررسى اجمالى تاريخ اديان نشان مى دهد كه در هر زمانى، دين، متناسب با رشد و آگاهى مردم آن زمان، وجود داشته است و از طرفى درهيچ دوره متاخرى، دين، به صورت ضعيف تر و يا ناقص تر از دوره قبلى نبوده است. تكامل بشرى در هر دوره تاريخ، همراه با تكامل اديان بوده است، به طورى كه به اعتقاد ما، آخرين دين و كامل ترين دين، يعنى اسلام، براى مرحله اى از تاريخ بشرى آمده كه رشدبشر به مرحله عالى خود رسيده است.

از آن جا كه دين، ترسيم كننده سير تكاملى بشر است و هدف و غايت را در همه ادوار به بشر نشان داده است و در هر زمانى، بشر داراى افكار متناسب با آن دوره را به هدف اصلى رهنمون ساخته است و نيز، دين تنظيم كننده جميع رفتار فردى و اجتماعى و حكومتى است، روشن مى شود كه بشر، بدون دين، هرگز نمى تواند برنامه اى را، حتى در زندگى فردى بدون كمك دين، سامان دهد. فرد و جامعه، نمى توانند با نيروى عقلى كه از درك بسيارى از حقايق عاجز است و توانايى درك بسيارى از ملاكات را ندارد، برنامه اى را براى خود ترسيم، و ارتباطات خويش را بر اساس آن تنظيم كند.

همان دليلى كه اصل احتياج بشر به دين را اثبات مى كند، مى تواند اين مطلب را نيز روشن كند كه با افزونى احتياجات بشر و با رشد تكاملى او، نياز او به دين بيش تر مى گردد.