در اسلام، مساله عدل، از روز نخست در تمام زمينه ها مورد توجه و عنايت بوده است; از بعد عقيدتى و دينى گرفته تا بعد فقهى و اجتماعى، از قرآن و سنت بر مى آيد كه عدل و مظاهر آن، پسنديده و موجب خشنودى حضرت حق است; اما قدر و منزلت آن، به علت گستردگى و اقامه آن در سطح وسيع اجتماعى است; يعنى، مردم آن قدر به رشد معنوى و كمال روحى نايل گردند كه تمام افراد يا حداقل اكثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملا آن را به اجرا گذارند.
پيامبران الهى، در ماموريت آسمانى خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بين همه انسان ها بوده اند و مى خواستند مردم را طورى تربيت كنند كه آنان خود قسط و عدل را به پا دارند; نه آن كه به زور و قدرت حاكم به عدالت تن دهند. قرآن كريم مى فرمايد: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط » . (17)
از اين آيه استفاده مى شود كه پيامبران مى خواستند، مردم را طورى تربيت كنند تا خود، قيام به قسط نمايند و عدل را بر پا دارند; لذا فرمود: «ليقوم الناس بالقسط » و نفرمود: «ليقيموا الناس بالقسط » تا معنايش اين باشد كه پيامبران به عنوان حاكم عادل، مانند ساير زمامداران عادل، مردم را با نيروى نظامى و انتظامى و قدرت هاى اجرايى، به رعايت عدل وا دارند; زيرا فرق است بين اين كه حاكمى خود عادل باشد و بخواهد در حكومت او عدل اجرا شود و به كسى ستم نگردد و بين آن كه مردم در جامعه، از نظر كمالات و درك عقلانى به جايى برسند كه خود اقامه عدل نمايند و بفهمند كه عدل برتر از ظلم است و در آنان كششى نسبت به ظلم نباشد.
به هر حال در اسلام و تعاليم الهى، عدل از جايگاه رفيعى برخوردار است تا جايى كه همه انسان ها مامور شده اند در تمام زمينه هاى زندگى خود - در اصول و فروع، در نظام اجتماعى و اقتصادى، سياسى و نظامى، در گفتار و كردار و... عدالت را مراعات كنند:
«اعدلوا هو اقرب للتقوى; (18) عدالت ورزيد كه عدالت به تقوا نزديك تر است » .
و «اذا قلتم فاعدلوا; (19) وقتى سخن گفتيد به عدالت سخن گوييد» .
و «ان الله يامر بالعدل و الاحسان; (20) خداى متعال به عدل و احسان امر مى كند» .
و «و لا يجرمنكم شنان قوم على ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى; (21) ...» .
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است:
«من لم يحمد عدلا و لم يذم جورا فقد بارز الله تعالى بالمحاربة; (22) هر كس عدل را تمجيد نكند و از جور و بيداد مذمت ننمايد، به جنگ با خداى تعالى برخاسته است » .
آيات و روايات درباره شرافت، عظمت و اهميت «عدالت » به قدرى زياد است كه از گنجايش اين نوشتار خارج است.
بنابراين كلمه عدل، واژه غريبى نيست; اما حقيقتى قريب هم نيست. بشر در طول تاريخ زندگى خود، همواره منتظر بوده كه روزى، اين خواب تعبير شود و عدل در جوامع بشرى حاكم گردد. انسان هاى بسيارى نيز با انديشه عدل و عدالت خواهى، به فكر تعبير اين رؤياى شيرين بشرى بر آمده و تلاش بسيار كرده اند; اما تلاش آنان در بيشتر موارد كم ثمر يا بى ثمر مانده و عدالت در معناى حقيقى آن، همچنان در عالم رؤيا باقى مانده است. وه چقدر سخت است تعبير نشدن اين رؤياى شيرين و دلپذير! رؤيايى كه تمامى اجزاى وجود انسان، در طول تاريخ، با آن عجين بوده و نگاه پر انتظار او، در تعبير آن خسته و كم سو گشته است.
با همه اين احوال، هيچ گاه آرزوى تعبير شدن اين رؤيا، در اعماق دل و جان انسان ها به ياس و نااميدى تبديل نشده است; اما هر چه بر شماره اوراق تاريخ افزون مى گردد، از شماره انتظار ما كاسته مى شود و اين همان چراغ اميدى است كه قرن ها در دل انسان ها، به عشق آمدن آن منجى، روشن و فروزان است. به عشق او كه نامش «عدل » است:
«السلام على العدل المشتهر» و «اللهم صل على ولى امرك القائم المؤمل و العدل المنتظر» . (23)
دو چيز از شاخصه هاى اصلى حكومت او است:
1. حكومت واحد جهانى كه تنها او است كه چنين حكومتى را ايجاد مى كند.
2. عدل جهانى كه تنها در جامعه اى كه او تشكيل مى دهد و خود در راس آن قرار مى گيرد، عدل با تمام ابعادش گسترده مى شود. همان گونه كه حكومت او جهانى است، عدل او نيز گسترده و جهانى است و در روايات، اين شاخصه از ساير شاخصه هاى ديگر كومت حضرت مهدى (عج)، بارزتر و بيشتر مورد توجه قرار گرفته است.
«يملا الله الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا» .
رسول خدا در حديثى فرمود: «ابشركم بالمهدى يبعث فى امتى على اختلاف من الناس و زلازل فيملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما، يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض...; (24)
مژده مى دهم شما را به مهدى كه او در امت من، به هنگام اختلاف و سختى ها بر انگيخته مى شود. پس زمين را پر از قسط و عدل مى سازد; همان طورى كه از جور و ستم پر شده باشد. ساكنان آسمان و زمين از او راضى مى شوند و...» .
بنابراين در مدينه فاضله اسلامى و در عصر ظهور آن منجى عالم، عمدتا از عدل و قسط سخن به ميان مى آيد. دامنه عدالت او تا اقصى نقاط منازل و زواياى ناپيداى جامعه، گسترده مى شود. عدالت همانند گرما و سرما در درون خانه هاى مردمان نفوذ مى كند و مامن و مسكن وجود آنان را سامان مى بخشد. (25)
در حكومت آن حضرت هيچ ويژگى به اندازه «عدل و قسط » ، برجستگى و روشنى ندارد و مردم آن حضرت را عمدتا از عدل او مى شناسند و الآن نيز آنچه در اولين لحظه از نام مبارك او در ذهن خطور مى كند، عدل او است.
عصر ظهور، زمان گسترش و شكوفايى علم و دانايى است، و مدينه فاضله اسلامى، شهر علم و دانش است. با آمدن منجى عالم، همان گونه كه ظلم و بيداد جاى خود را به عدل و دادگرى مى سپارد، و نابسامانى هاى اجتماعى به سامان مى گرايد; جهل و نادانى نيز جاى خود را به علم و دانايى مى دهد و جهان از نور عقل و دانش آكنده مى شود. علوم و دانش هايى كه در طول اعصار و قرون در پشت پرده ها مكنون مانده بود، ابراز مى گردد و مرز دانايى و يادگيرى تا سراپرده منازل و اعماق وجود تك تك انسان ها، گسترش مى يابد.
امام صادق عليه السلام در اين باره فرموده است:
«العلم سبعة وعشرون حرفا فجميع ما جائت به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتى اليوم غير الحرفين فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرين حرفا فبثها فى الناس و ضم اليها الحرفين حتى يبثها سبعة و عشرين حرفا; (26)
علم و دانش 27 حرف است و 27 شعبه و شاخه دارد. تمام آنچه پيامبران الهى براى مردم آوردند، دو حرف بيش نبود و مردم تا كنون جز آن دو حرف را نشناخته اند. اما هنگامى كه قائم ما قيام كند. 25 حرف و شاخه و شعبه ديگر را آشكار و در ميان مردم منتشر مى سازد و دو حرف ديگر را با آن ضميمه مى كند تا 27 حرف كامل و منتشر گردد» .
اين حديث به روشنى، جهش فوق العاده علمى عصر انقلاب مهدى (عج) را مشخص مى سازد; يعنى، تحول و پيشرفتى به ميزان بيش از دوازده برابر، نسبت به تمامى علوم و دانش هايى كه در عصر همه پيامبران راستين به بشريت اعطا شده است، پيش مى آيد و درهاى تمامى رشته ها و شاخه هاى علوم مفيد و سازنده، به روى انسان ها گشوده مى شود و راهى را كه بشر طى هزاران سال پيموده، به ميزان بيش از دوازده برابر آن در اندك زمانى پيموده مى شود.
حضرت امام باقر عليه السلام نيز فرموده است:
«اذا قام قائمنا وضع الله يده على رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت بها احلامهم; (27)
هنگامى كه قائم ما قيام كند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان مى گذارد و عقول آنها را با آن كامل و افكارشان را پرورش داده تكميل مى كند» .
بدين ترتيب، در پرتو ارشاد و هدايت حضرت مهدى (عج) و در زير دست عنايت او، مغزها در مسير كمال به حركت در مى آيد و انديشه ها شكوفا مى شوند. كوته بينى ها، تنگ نظرى ها و افكار پست و پليد - كه سرچشمه بسيارى از تضادها و برخوردهاى خشونت آميز اجتماعى است - ، برطرف مى گردد. مردمى بلند نظر، با افكارى باز و سينه هايى گشاده و همتى والا و بينشى وسيع، پرورش مى يابند، لذا هر 27 حرف علم پياده مى شود.