پیامبر شناسی

علیرضا سبحانی، علی کربلایی پازوکی، احمد بهشتی، عباس جلالی، فاطمه نقیبی، جعفر سبحانی، سید محمد حکاک، اصغر هادوی کاشانی، محمدرضا غفوریان، سید محمود نبویان، علیرضا قائمی نیا، رضا باقی زاده

نسخه متنی -صفحه : 89/ 8
نمايش فراداده

علامه مجلسى مى گويد: روايت شق صدر از طريق مخالفان نقل شده است، و عده ى زيادى از اصحاب (علماء شيعه) بر آن اعتماد نمى كنند، ولى به خاطر دو نكته من آن را ذكر كرده ام: (43)

الف. روايات «شق الصدر» وقوع حوادث عجيب و شگفت انگيزى را در مورد شخصيت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بيان مى كند كه عقل در قبول آن مشكلى ندارد.

ب. در بعضى تاليفات شيعيان اين روايت ذكر شده است.

4. نظر سيد هاشم المعروف الحسنى

وى در كتاب «سيرة المصطفى » بعد از نقل اين داستان، و اعتراف به ضعف سند روايات در برابر اين موضوع مى گويد: اما ضعف سند به تنهايى نمى تواند سبب انكار اين حادثه شود; زيرا آنچه در اين روايات آمده از نوع اعجاز است و عقل به آن احاطه و دسترسى ندارد، در حالى كه قدرت خداوند نيز واسع و فراگير است. به علاوه در زندگى پيامبر بزرگ اسلام از اين قبيل حوادث زياد است كه تفسيرى براى آن غير از اراده خداوند نمى توان يافت. (44)

نقد و نظر در مورد قصه «شق الصدر» زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پر از حوادث واقعى مى باشد كه نمونه اى از يك انسان كامل را در آن مى توان يافت و شخصيت او داراى چنين جاذبه روحى و معنوى بوده است كه در طول تاريخ تمدن اسلامى تمام انسانهاى آشنا به تاريخ اسلام حتى آنان كه با او مخالف بوده اند را تحت تاثير قرار داده است. با وجود چنين حوادث شگفت انگيز و وجود شخصيت بزرگى كه همگى حكايت از الهى بودن او مى كند، ضرورتى ندارد براى نشان دادن عظمت وكمال پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به نقل حوادثى دروغين وخلاف واقع پيرامون شخصيت او پرداخت. بيان اين قبيل وقايع نه تنها موجبات رفعت و بلندى مقام پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را فراهم نمى كند، بلكه سبب وهن و توهين به ساحت عصمت او مى شود. علاوه بر مطالب مذكور، نكات ذيل در بطلان نظريه «شق الصدر» پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم قابل توجه مى باشد:

1. پذيرش وقوع «شق الصدر» در مورد پيامبر به آن بيانى كه در كتابهاى روايى اهل سنت نقل شده است، با عصمت پيامبر (حتى در كودكى) كه از آيه ى تطهير (45) ومانند آن استفاده مى شود، منافات دارد.

2. شكافتن سينه وجسم حضرت وشستشوى قلب مادى او موجبات پاكى از گناه و بدى را فراهم نمى آورد; زيرا گناه يك فعل روحى و غير مادى مى باشد كه با شستشوى عضوى مادى برطرف شدن اثر آن ممكن نيست. كانون گناه، روح و روان انسان است نه قلبى كه در قفسه سينه قرار دارد و اگر در لسان قرآن و روايات كانون گناه و ثواب قلب معرفى مى شود، غالبا همان روح و نفس انسانى مراد است، نه قلب مادى كه در قفسه سينه قرار دارد.

3. آيات اول سوره مباركه «انشراح » (46) ارتباطى به «شق صدر النبى صلى الله عليه و آله و سلم » ندارد (كه بعضى آن را به عنوان مؤيدى براى اين داستان آورده اند) زيرا شرح صدرى كه در اين سوره مراد است، همان مساله سعه صدر است، كه معناى صبر، استقامت و تحمل مصايب و مشكلات را دارد و ربطى به شكافتن سينه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ندارد.

4. اگر داستنان «شق الصدر» را بپذيريم، معنايش اين است كه پاكى حضرت از گناه جبرى و خارج از اختيار او بوده و به او تحميل شده است، و اين را به عنوان فضيلتى براى حضرتش نمى توان ذكر كرد. به علاوه اگر اراده ى خداوند بر اين تعلق گرفته بود، تا پيامبرش را از گناه پاك كند، چه نيازى به انجام اين امور مشكل داشت، بلكه خداوند با يك اراده ى تكوينى «كن فيكون » بدون عمل جراحى قلب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را از لخته خون سياه و غده ى بد پاك مى كرد تا حضرت صلى الله عليه و آله و سلم به گناه آلوده نشود.