ترجمه فارسی منظوم خطبه البیان

شاپور کاشانی، محمد تقی دانش پژوه

نسخه متنی -صفحه : 8/ 4
نمايش فراداده

59- انا الذي هو منبت الزروع و مغرس36 الاشجار


  • منم آنكس كه بي بلا37 وفتن هم نشاننده درختانم سرور جمله نيك بختانم

  • كشته‌ها رسته مي‌شود از من سرور جمله نيك بختانم سرور جمله نيك بختانم

60- انا الذي اقدم اقواتها و منزل المطر و مسمع الرعد و مبرق البرق


  • واقفم من بجمله قوتها ناله رعد را من اندوزم شعله برق را من افروزم

  • نيز باران فرستم از دريا شعله برق را من افروزم شعله برق را من افروزم

61- انا الذي هو مضيءالشمس و مطلع القمر و منشيء النجوم


  • من برآرم بشب 38 طلوع قمر حكمتم كرده بر بساط سما نقش چندين ستاره‌ها پيدا

  • رو زرا روشني دهم از خور نقش چندين ستاره‌ها پيدا نقش چندين ستاره‌ها پيدا

62- انا الذي اقوم الساعة


  • بهر لطف و عذاب امت را نيك وبد هرچه باشدش اوقاتش عوض آن دهم مكافاتش

  • من پديد آوردم قيامت را عوض آن دهم مكافاتش عوض آن دهم مكافاتش

63- انا اميت فلم امت و ان اقتل فلم اقتل


  • منم از خصم كشته صد پشته كشه گر شوم مرده هم نيم مرده هست تقديم من چنين كرده

  • گر هم شوم نيم كشته هست تقديم من چنين كرده هست تقديم من چنين كرده

64- انا الذي اعلم ما يحدث ساعة بعد ساعة39


  • آنچه ساعت بساعت آيد پيش40 همچو آينيه است پيشم صاف در طريق يقين نه راه گزاف

  • از قضاي توانگر و درويش در طريق يقين نه راه گزاف در طريق يقين نه راه گزاف

65- انا الذي اعلم خطرات القلوب و لمح العيون و ما تخفي الصدور


  • منم آنكس كه ميكنم حاصل ديدن چشم و سر هر سينه هست نزديك من چو آيينه

  • خلق را آنچه بگذرد در دل هست نزديك من چو آيينه هست نزديك من چو آيينه

66- انا صلاة المؤمنين وزكاتهم و حجهم و جهادهم


  • خلق را از من است بر بنياد گر نباشد بمهر من مشغول كي شود طاعت كسي مقبول

  • روزه و هم نماز و حج و جهاد41 كي شود طاعت كسي مقبول كي شود طاعت كسي مقبول

67- انا الناقور الذي قال الله تعالي فاذا نقرفي الناقور


  • منم از روي هيبت آن برغو42 چون دهد بانگ صور اسرافيل خلق عالم زنند بانگ43 رحيل

  • كه خدا ياد كرده است ازو خلق عالم زنند بانگ43 رحيل خلق عالم زنند بانگ43 رحيل

68- انا صاحب النشر الاول و الاخر


  • منم از روي باطن و ظاهر ياري او كه اول انگيزم تا باخر از او نپرهيزم

  • يار انگيز اول و آخر تا باخر از او نپرهيزم تا باخر از او نپرهيزم

69- انا صاحب الكواكب و مزيل الدوله


  • منم از فضل قاطع نكبت اقتضاي زمان بكام من است كوكب سعد و نحس رام من است

  • هست از من مذلت و دولت كوكب سعد و نحس رام من است كوكب سعد و نحس رام من است

70- انا صاحب الزلا ز ل44 والرجف


  • منم آنكس كه در منازلها نظرم گر برو بكين افتد لرزه بر عرصه زمين افتد

  • از من آيد پديد زلزله‌ها لرزه بر عرصه زمين افتد لرزه بر عرصه زمين افتد

71- انا الذي اعلم المنايا والبلايا و فصل الخطاب


  • منم آنكس كه روشنست مرا نيست اندر دو كون مثل مني كه بداند جواب هر سخني

  • جمله مرگها و جمله بلا كه بداند جواب هر سخني كه بداند جواب هر سخني

72- انا صاحب ارم ذات المعاد التي لم يخلق مثلها في البلاد و ناز لها في45 المتقتف (؟) بمافيها


  • منم آنكس كه محرم حرممم آدمي كش بزرگ استانهاست و اندين قصه سخت مدفونهاست46

  • وزره فصل صاحب ارمم و اندين قصه سخت مدفونهاست46 و اندين قصه سخت مدفونهاست46

73- انا الذي اهلكت الجبارين و الفراعنة المتقدمين بسيف ذوالفقار


  • منم اكنون47 هلاك تن فرعونيان دل ناپاك كردم از زخم48 تيغ هلاك

  • جباران قاتل جمله گنه كاران كردم از زخم48 تيغ هلاك كردم از زخم48 تيغ هلاك

74- انا مونس يوسف الصديق في الجب و مخرجه و منجيه


  • من بدم در درون چاه عميق زان چه او را برون من آوردم پادشاه ممالكش كردم

  • مونس خاص49 يوسف صديق پادشاه ممالكش كردم پادشاه ممالكش كردم

75- انا صاحب موسي و الخضر و معلمه


  • منم استاد خضر و يار كريم هر دور ا پير كار من بودم باز آموزگار من بودم

  • هر دور ا داد رأي من تعليم باز آموزگار من بودم باز آموزگار من بودم

76- انا منشيء الملكوت في الكون


  • منم آنكس كه ذاتم از جبروت خاطر من زروي فضل و كمال برده پي بر سر ادقات جلال

  • هست پيدا كننده ملكوت برده پي بر سر ادقات جلال برده پي بر سر ادقات جلال

77- انا الباري لامصور في الارحام كيف يشاء


  • من بفرمان حي صورت بخش ميكنم صورت چنين زيبا در رحمهاي مادران پيدا

  • ميكشم شكل مرد و زن در نقش در رحمهاي مادران پيدا در رحمهاي مادران پيدا

78- انا ابرء الاكمه و الابرص و اعلم ما في الضمائر


  • ايزد از دست من شفاها داد وانچه اندر ضمير ايشان بود سر آن حق بروي من بگشود

  • علت كور و پيس مادرزاد سر آن حق بروي من بگشود سر آن حق بروي من بگشود

79- انا انبئكم بما تاكلون و ماتدخرون في بيوتكم


  • آگهم من زهر غذا كه خورند بر من از خوردني و پوشيده يكسر موي نيست پوشيده

  • وآنچه در خانه‌ها ذخيره كنند يكسر موي نيست پوشيده يكسر موي نيست پوشيده

80- انا البعوضة التي ضرب الله بها المثل


  • منم آن پشه‌اي كه حضرت حق مثل آن گفته است در قرآن برو و بنگر و به بين و بخوان

  • داستان زد بنام من مطلق برو و بنگر و به بين و بخوان برو و بنگر و به بين و بخوان

81- انا الذي اقامني الله و الخلق في الظلمة الي طاعتي فلما ظهرت انكروا امره ثم قال الله فلما جائهم ماعرفوا كفروا به


  • حضرت ايزدي چه روز ازل كرد تركيب جمله خلق عمل

  • كرد تركيب جمله خلق عمل كرد تركيب جمله خلق عمل

چشم من نقش بست در رحمت خلق بودند جمله در ظلمت50


  • پس براه صواب و وجه حسن من چو ظاهر شدم فگار شدند دلشان چون نشد بايمان جفت وقت هنگام چون ندانستند جمله زنار كفر در بستند

  • خلق را فرض كرده طاعت من منكر امر كردگار شدند در حق آن گروه ايزد گفت جمله زنار كفر در بستند جمله زنار كفر در بستند

82- انا الذي كسوت العظام لحما (ثم كسوت العظام) ثم انشاته بقدرته تعالي


  • گوشت از استخوان برآوردم قدرت حق در او چو پيدا شد شكل انسان ازو هويدا شد

  • بسر استخوان درآوردم شكل انسان ازو هويدا شد شكل انسان ازو هويدا شد

83- انا حامل العرش مع الابرار من ولدي و حامل العلم


  • منم اندر ره طلبكاران ليك فرزند من بدانش و علم همه باشند جامع في العلم

  • حامل عرش با نكوكاران همه باشند جامع في العلم همه باشند جامع في العلم

84- انا اعلم بتاويل القرآن و الكتب السابقة51


  • من همين دانم از بيان دليل دارم از روي علم در سينه معني هر كتاب پيشينه

  • مر كلام خداي را تاويل معني هر كتاب پيشينه معني هر كتاب پيشينه

85- انا المنسوخ52 في العلم


  • از كمالات فضل جباري قلبم از لطف قادر قيوم كشف كرده است نكته‌هاي علوم53

  • منم اندر علوم‌ها جاري كشف كرده است نكته‌هاي علوم53 كشف كرده است نكته‌هاي علوم53

86- انا وجه الله في السموات والارض كما قال الله تعالي (كل شيئي هالك الاوجهه)


  • در زمين و زمان و حقيقت من كانچه 54 پيداست در زمين و زمن همه فانيست جز حقيقت من

  • منم وگفته است حق بر من همه فانيست جز حقيقت من همه فانيست جز حقيقت من