تكيه كرده بر گمان، برگشته از عين اليقين...
و در همين قصيده با اشاره به حديث مشهور نبوي(ص) ميگويد:
امّا به گمان من از همه اينها مهمتر پرداختن كسائي است به احاديثي از حضرت رسالت پناهي(ص) كه در آنها به تصريح تمام، قبول فرايض ديني در پيشگاه حضرت حق را در گرو تمسّك و تولاي به امام علي (ع) و خاندان مطهّر او بداند. وي ميگويد:
بدينگونه شاعر بزرگ قرن چهارم آب پاكي را به روي دست تمام كساني ميريزد كه فكر ميكنند:
«بي حبّ علي راه به جائي بتوان برد»!
بي مناسبت نيست در اين مقاله از نگاه زيبا و ژرفنگر كسائي مروزي به آيه مباهله و داستان آن نيز سخن بگوييم. ميدانيم كه رسول خدا (ص) در سال دهم هجرت در برگشت از حجه الوداع به امر الهي در غديرخم امام علي (ع) را به خلافت بعد از خود منصوب نمودند و همگان را در طي سه روز به بيعت با آن حضرت گماشتند و امر فرمودند تا مسلمين به آن گرامي با عنوان اميرالمؤمنين سلام و تحيت گويند و اين جمله عمربن الخطاب به هنگام بيعت با امام علي(ع) مشهور است كه گفت:
«بخ بخ لك يا علي اصبحت مولاي و مولي كل مؤمن ومؤمنه»[7]
«به به اي علي! صبح كردي در حالي كه سرور من و سرور هر مرد و زن مؤمني شدهاي؛»
به هر حال، رسوا خدا(ص) پس از ورود به مدينه با گروهي از نصرانياناهل نجران روبرو شدند. مسيحيان بر اين موضوع كه عيسي(ع) اقنومي از اقانيم سه گانه است اصرار ميورزيدند، امّا رسول اكرم(ص) بر مبناي وحي الهي، مسيح را بندهاي از بندگان و از پيامبران خدا معرّفي فرمود و جبرئيل اين آيه كريمه را فرود آورد:
«ان مثل عيسي عندالله! كمثل ادم من تراب ثم قال له كن فيكون»[8]