محدثان - از مرحوم كليني تا مجلسي رحمه الله عليهم و ديگران - در كتابهاي خود اين حديث را نقل و شرح نمودهاند. بين حكما مرحوم مير داماد رحمة الله عليه يكي از اين روايات را در كتاب خويش به نام قبسات[1] آورده، و در مبحث قضاي الهي از آن بحث كرده است. و همچنين مرحوم صدرالمتألهين رحمة الله عليه نيز در كتاب اسفار[2] ضمن مباحث اراده حق تعالي اين روايت را مطرح نموده و علاوه بر نقل سخن ميرداماد بر آن بياني توضيحاتي داده است. ديگر حكما و دانشمندان اسلامي نيز در اين باره مطالبي گفتهاند. حضرت امام خميني مدظله العالي پيرامون اين حديث در حاشيه بر اسفار مطالبي مرقوم نمودهاند، كه بعد از بررسي اجمالي بعضي از مباني مفاد كلام معظم له، معلوم مي شود كه در واقع اصل حديث را شرح نمودهاند (بر خلاف مطالب ديگران كه به گونه حاشيهاي بر مطلب مطرح شده است). بنابراين ميتوان از كلام ايشان معناي متن حديث را درك كرد، اگر چه بحسب ظاهر عنوان حاشيه بر آن منطبق است. اساساً ذكر اين حديث شريف در كتب فلسفي به دليل جمله «ما ترددت في شيء انا فاعله كترددي في وفات المومن» و يا «في قبض روح عبدي المؤمن» و نظاير آن (با اختلاف نقلهائي كه موجود است) ميباشد، زيرا براي كسي كه اين فراز از روايت را مطالعه نمايد، اين سؤال مطرح ميشود، كه آيا اساساً تردد در مورد خداوند عزوجل قابل تصور است؟ آيا خداوند هم تردد در شيء ميكند؟ اين موضوع با شأن الهي سازگاري ندارد.
يعني اگر تردد در ارتباط با علم خداوند در نظر گرفته شود، با وجودي كه خداوند عالم بر خفيات است و چيزي براي او مخفي نميباشد. «و هو بكل شيء عليم»[3] و علم حق نامحدود است، جهل در علم پروردگار لازم ميآيد.
و اگر اين ترديد در رابطه و قدرت حضرت باري تعالي مقايسه شود، در حالي كه ارادهاش نافذ و قدرتش تمام است و « انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون »[4] و به محض اراده به وقوع شيء وقوعش حتمي است. پس عجز حضرت حق لازم ميآيد، «تعالي الله عن ذلك علواً كبيراً» خلاصه كلام اينكه هيچ يك از آن دو صورت يعني جهل و عجز نسبت به خداوند متعال صحيح نيست، بدان معنا كه خداي سبحان والاتر و عاليتر از نواقص و حدود (مرزها) و مانند اين جهات است، زيرا اين خصوصيات كاشف از نقص و فقدان و حاكي از ناداري و عدم بوده و معلوم است كه نواقص و آنچه موجب محدوديت ميباشد با خدايي خداوند مناسب و سازگاري ندارد، بلكه فرض آنها در شأن خداي متعال نيست. زيرا وجود و هستي او نامحدود و نامتناهي و بي حد است، و علو و برتري از تمام اين نواقص دارد، آيه شريفه «سبح اسم ربك الا علي»[5] گوياي اين مطلب و بيان كننده ريشه استدلال عقلي آن در باب شناخت حق است، چون پروردگار، اعلي و برتر و والاتر، يعني نامحدود و بي حد است. و بر اين اساس يكتا و يگانه مي باشد، زيرا غير از او نامحدود و اعلي، معقول و متصور نيست «... ليس كمثله شيء ... »[6]. فعلاً اشاره به اين مطلب بهمين مقدار كافي است.
لذا علماي حكمت در مقام پاسخگويي به اين ايراد و اشكال بر آمدند. البته ديگران نيز اين مطلب را تبيين كردهاند. براي توضيح اين حديث لازم است مقدمتاً قبل از بررسي احاديث اين باب مجموعاً و در كنار هم، مباحث و مطالب مربوط به آن را در چند بخش دستهبندي و طرح نمائيم، تا زمينه فهم حديث آماده شود، سپس كلام حضرت امام خميني ادام الله ظله العالي را متذكر ميشويم. البته بايد قبلاً يادآوري كنيم كه حديث تنها در رابطه با تردد نبوده و جوانب ديگري نيز دارد كه در پايان به آن اشاراتي خواهد شد. اجمالاً احاديث قدسي· مشابه اين حديث را كه در كتاب الجواهر السنية في احاديث القدسيه آمده، مورد بررسي قرار ميدهيم: موضوع اصلي اين احاديث در مورد اهميت مؤمن محدثان روايات زيادي را نقل ميكنند كه در بعضي از آنها جمله مذكور، مورد بحث قرار گرفته است. گرچه بطور كلي مضامين تمام احاديث ذكر شده در اين باب، در مورد اهميت مؤمن است و توضيح هر قسمت از اين جهات، خود نكتهاي مهم و با اهميت تلقي مي شود و فوايد فراواني را در بردارد ن ولي منظور اصلي ما در اين مختصر شرح همان فراز از حديث قدسي است كه در مورد تردد خداي تعالي نسبت به قبض روح مؤمن بوده و محل كلام علما قرار گرفته است. بر اين اساس به چند نكته بايد توجه داشت: