دانشمندان اسلامی و مرجعیت اهل بیت (ع)

عبدالکریم بی آزار شیرازی

نسخه متنی -صفحه : 14/ 6
نمايش فراداده

مرجعيت علمي امام علي (ع) در ميان اصحاب

فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون[18]

(از متخصص قرآن بپرسد اگر نمي دانيد.)

ابن جرير طبري در تفسير خود مي­نويسد:

چون اين آيه نازل شد علي (ع) گفت: ما اهل­الذکر هستيم.[19]

ابن قيم مي­نويسد: اصحاب کبار از علي (ع) به عنوان اهل الذکر متخصص قرآن استفاده مي­کردند و همواره مشکلات خود را از او مي­پرسيدند[20] ابن اعتم از ابوبکر خليفه اول نقل مي­کند که گفت: اي مسلمانان اين علي وارث علم پيامبر است هر که در راستي او شک کند منافق است.[21] خليفه دوم معمولاً نظر آن حضرت را بر نظر ساير صحابه مقدم مي­داشت به طوري که دستور داده بود تا وقتي علي (ع) در مسجد است کسي حق فتوي ندارد يا در جلسات شوري نظر نهايي را از امام علي (ع) مي­خواست و اظهار مي­داشت: بگو که تو اعلم و افضل صحابه­اي.[22]

و در هر مسأله­اي خلفا و صحابه و فقهاي شام و عراق دچار مشکل مي­شدند به امام علي (ع) مراجعه مي­کردند و چه بسيار قضايايي که صحابه و خلفا فتوي مي­دادند اما چون آن را مخالفت با نظر امام علي (ع) مي يافتند فوراً به نظر آن حضرت بر مي­گشتند.[23]

قدامه مقدسي در کتابش المغني از عبد الله بن عباس نقل مي کند که مي­گفت: اذا ثبت لنا عن علي قول لم نعده الي غيره

هر گاه برايمان گفته­اي از علي (ع) ثابت مي­شد آن را به ديگري بر نمي­گردانيم[24].

مرجعيت علمي اهل بيت (ع ) در ميان مذاهب فقهي

روايات امام علي (ع ) از پنج طريق نقل شده است:

1- از طريق محدثين اهل سنت

2- از طرق ائمه (ع)

3- از طريق روايات شيعه امامي (مانند کتب اربعه)

4- از طريق زيد بن علي (ع) (در کتابهاي المجموع الفقهي مسند زيد و امالي و البحر الزخار)

5- از طريق اسماعيليه (مانند کتاب دعائم الاسلام قاضي نعمان مصري )

مراجعه و استناد پيشوايان و فقهاي مذاهب اهل سنت آنقدر زياد است که اخيراً دکتر محمد رواس قلعه جي رواياتي را که فقهاي مذاهب اربعه و ديگران به آنها استناد جسته­اند به صورت دايره­المعارفي به نام موسوعه فقه الامام علي بن ابيطالب جمع­آوري کرده است[25] و علامه واعظ­زاده ده هزار حديث ائمه را از 25 کتاب معتبر اهل سنت گرد آورده است.

ابن نديم: مي­نويسد: روزي شخصي از امام شافعي سئوالي کرد و او هم جوابش را داد. آن شخص اظهار داشت: اين جواب تو بر خلاف گفته علي بن ابيطالب است. امام شافعي به وي گفت: اگر ثابت کني که علي بن ابيطالب چنين گفته است من صورت خود را بر خاک مي­گذارم و اعتراف به خطاي خود نموده از گفته خود به گفته او بر مي­گردم.[26]

فخر رازي در جلد اول تفسير خود در مسايل فقهي استنباط از سوره فاتحه درباره جهر به بسم الله در نماز مي­نويسد:

دليل پنجم بر اينکه به بسم­الله سنت است، اينکه به تواتر از امام علي ثابت شده است که بسم­الله را بلند مي­خواندند و کسي که در دينش به علي بن ابيطالب اقتدا کند هدايت يافته است و دليل بر آن اين است که پيامبر (ص) درباره علي فرمودند:

خدايا حق را با علي جاري گردان در هر کجا که جاري است[27] در قسمت ديگر مي گويد:

ما در هر چيز شک کنيم در اين امر شک نخواهيم کرد که هر گاه تعارض واقع شده ميان قول انس و ابن مفضل و بين قول علي بن ابيطالب (ع) عمل بن قول علي اولي است زيرا که او به رسول (ص) نزديکتر بود.[28]