2- اغلب مورخين، محققين و متفكرين در اين مسئله ترديدى ندارند كه بحث تجدد و ترقى به آن شكلى كه در جامعه ى ما القاء گرديد، همان طورى كه گفته شد، ثمره سير تحول طبيعى و تاريخى ايران نبود. از همان ابتدا اين انديشه به عنوان الگوهاى از پيش تعيين شده و مورد آزمون قرار گرفته در اروپا، بسته بندى شد و به صورت يك پروژه مشخص ولى مبهم، وارد جامعه ى ايران گرديد. بند و بست هاى بومى گرايانه اى كه توسط بعضى از متفكرين ايرانى به اين پروژه زده شده هر چه بيشتر به ابهامات آن اضافه نمود. بنابراين، چه كسى مى تواند ترديد كند كه افكار و انديشه ها و از همه مهم تر منزلت فكرى و سياسى مهندسين اجتماعى و معماران فرهنگى اين پروژه نياز به بازشناسى ندارد؟ على الخصوص وقتى يقين داشته باشيم، كه اصولاً مهندسى اجتماعى پروژه تجدد و ترقى هيچ جايگاهى در سير تحول طبيعى و تاريخى ملت ايران ندارد