در حسرت تجدد و ترقی

مظفر نامدار طالشانی

نسخه متنی -صفحه : 304/ 83
نمايش فراداده

شناخت بنيادهاى گرايش ها و بينش هاى اين جريان در مطالعه ى تاريخ تجددطلبى ايران وقتى اهميت خود را آشكار مى كند كه دريابيم؛ جنبه هاى سياسى اجتماعى ايران معاصر، برخلاف ذهنيت هاى تاريخى، عمدةً تحت تأثير همين جريان اخير و نحله هاى مختلف آن مى باشد. به عبارت ديگر، تاريخ ترقى خواهى و تجددطلبى ايران يك فرآيند ساده سفيد و سياه نيست كه يك طرف آن جريان اصلاح طلب، تجددگراى، ترقى خواه، دموكرات، قانون گرا و آزاديخواه و در طرف ديگر آن جريان مستبد، ضدآزادى، اقتداگرا باشد. آن گروه با درك شرايط جديد جهانى خواهان تغيير و دگرگونى ايران و اين گروه با توسل به سنت ها و ارزشهاى دينى جامعه و در وحشت از تغيير و دگرگونىِ علم، عقل، آزادى و دموكراسى در مقابل آن گروه قرار گرفته و خواهان حفظ ارزشها و سنت هاى موجود باشد. اگر چه در تاريخ نگارى ذهنى دوران معاصر، سير تحولات ايران تحت تأثير همين جريان سياه و سپيد به عنوان فرآيند تقابل سنت و مدرنيته با يك قالب غيرتاريخى، ذهنى و غيرعقلى مورد تجزيه و تحليل قرار مى گيرد، اما حقايق رخدادهاى عينى تحولات ايران در يكصد و پنجاه سال اخير پيچيده تر از آن هست كه با چنين معادله ى ساده دو طرفه اى قابل نقد و ارزيابى باشد.