اجـماع بر نجاست اهل كتاب , از جوانب مختلف داراى اشكال است .
اگر چه وجودحتى يك اشكال بـراى مـعـتبر نبودن دليل كافى است , بهتر است براى تبيين بى پايگى استناد به اين دليل , به بيان اشكالات متعدد آن بپردازيم :
اعـتـبـار ((اجـمـاع )) در فـقه شيعه به سبب كاشفيت قطعى آن از راى معصوم (ع ) است ,لذا بايد نـخـسـت بـه طـور قطعى محقق و مسلم شده تا بتواند كاشفيت قطعى داشته باشد.
در حالى كه اجـمـاع ادعا شده مزبور داراى چنين قطعيتى نيست , زيرا علاوه براين كه بسيارى از فقها قائل به طهارت اهل كتاب يا منكر تماميت ادله نجاست آنان هستند, اين اجماع را انكار كرده اند.
از طرفى , بـرخـى از فـقـيـهان قائل به نجاست اهل كتاب نيز نتوانسته اند اين اجماع را باور كنند و به همين دلـيل , در مسئله نجاست مشركان به اجماع استدلال كرده اند.
اما در مسئله نجاست اهل كتاب , يا اصلاسخنى از اجماع به ميان نياورده اند, يا اين كه به صراحت , اختلافى بودن مسئله ومشهور بودن نـظـريـه نـجـاست را مطرح كرده اند, در نتيجه , موضع گيرى اين دو گروه ,اطمينان به صحت ادعـاى اجـمـاع را از ما سلب مى كند و آن را مشكوك ونيازمندبررسى اقوال گذشتگان مى سازد.
حال به نقل نظر اين دو گروه مى پردازيم : الـف ) شـيـخ طوسى در تفسير آيه شريفه ((و طعام الذين اوتوا الكتاب حل لكم ))فتواى اختصاص ((طعام )) به حبوب را به اكثر اصحاب نسبت مى دهد و مى فرمايد:((ان اكثر اصحابنا قالوا ان طعام اهل الكتاب الحبوب )). ب ) ابن زهره در ((الغنية )) پس از ادعاى اجماع بر نجاست مشركان , نجاست اهل كتاب را با اجماع مركب اثبات مى كند.
ج ) مـرحـوم نـراقى در ((مستند الشيعه )) نجاست مشركان را اجماعى و نجاست اهل كتاب را نزد فقهاى شيعه مشهور مى داند.
((583)) د ) فـاضـل هندى در ((كشف اللثام )) موضوع نجاست مشركان را بدون اختلاف ومسئله نجاست اهل كتاب را مورد اختلاف مى شمرد.
((584)) هـ ) مـوسـوى عـامـلـى در ((جامع المدارك )) نجاست مشركان را اجماعى و نقل اجماع را متواتر مى داند, اما نجاست اهل كتاب را بين فقهاى شيعه موضوعى مشهور مى داند.
((585))