آراى انديشمندان اسلامى
يكى از موضوعات فقهى كه فقهاى شيعه و سنى درباره آن اختلاف نظر دارند, موضوع طهارت و نجاست اهل كتاب است , چه آن كه تقريبا همه فقهاى اهل سنت به طهارتاهـل كـتـاب معتقدند, درحالى كه اكثريت قاطع فقهاى شيعه به نجاست اهل كتاب فتوا داده اند.اكنون مجموعه آراى انديشمندان و فقهاى اسلامى را در سه بخش عرضه مى كنيم :
1 - نظر مذاهب اهل سنت
هـمـه فقهاى مذاهب چهارگانه اهل سنت و بلكه فقهاى غير آن چهار مذهب كه آرا وكتب فقهى آنـان بـاقـى مـانـده ـ جـز يك نفر ـ به اتفاق آرا به طهارت اهل كتاب فتواداده اند.تنها فقيه سنىمـخـالف , ((ابن حزم اندلسى ظاهرى )) متوفاى 456 است كه بااظهار شگفتى از فتواى ديگران به
طهارت , فتواى خويش را صريحا اعلام كرده ,مى نويسد:
آب دهان و عرق و اشك كافر ـ چه اهل كتاب و چه غيرآن ـ نجس است , زيراخداوند در قرآن با آيه
((انـمـا المشركون نجس )) نجاست كفار را اعلام كرده است واجزاى بدن نجس هم نجس است و
روشن است كه مراد از نجاست در اين آيه پليدى دين و عقيده مشركان نيست , زيرا از آيه اين چنين
فـهـميده نمى شود ... .هيچ چيز در دنيا شگفت آورتر از اين نيست كه كسى نسبت به مشركان كه
حكم
صريح نجاست آنان در قرآن آمده است , ادعاى طهارت كند, ولى در ((منى )) كه اصلا نصى درباره
نجاست آن نرسيده است , فتوا به نجاست دهد.الـبته اين نظريه منحصر به فرد, به بعضى ديگر از بزرگان اهل سنت نيز نسبت داده شده است , و
لازم اسـت تـحقيق بيش ترى در اين باره انجام گيرد.از جمله ((شوكانى )) در ((نيل الاوطار)) از
((قـرطـبـى )) در ((شـرح مـسلم )) اين فتوا را از شافعى نقل كرده است .چنان كه كتاب
((الـبـحـر)) از ((الـهـادى )) و ((الـقـاسـم )) و ((الـنـاصـر)) و ((امام مالك ))آن را حكايت كرده
است .2 - محى الدين نووى در ((المجموع )) (شرح المهذب ) مى گويد: اصحاب ما فتواى نجاست كافران
را از احمد و اسحاق حكايت كرده اند, اما اصحاب ما براى اثبات طهارت به آيه ((و طعام الذين اوتوا
الكتاب حل لكم )) استدلال نموده اند.3 - سيد مرتضى در ((الانتصار)) از طحاوى نقل مى كند كه وى فتواى ممنوع بودن وضو با آب نيم
خـورده نـصـرانـى و مشرك را به مالك نسبت داده است , اما بعدمى گويد كه من از پيروان مالك
شنيدم كه اين فتوا به معناى كراهت است .فخر رازى نيز كه احتمالا خود از معتقدان به نجاست همه انواع كفار است , ازكتاب ((زمخشرى ))
نـقل مى كند كه ابن عباس گفته است : ((ان اعيانهم نجسة , كالكلاب والخنازير)), و از ((حسن ))
نـقـل كرده است كه هركس با مشركى مصافحه كند, بايد وضوبگيرد, و حسن نيز همين فتوا را از
((هادى )) (يكى از امامان زيديه ) نقل كرده است .گروهى از فقهاى اهل سنت كه صريحا به طهارت اهل كتاب فتوا داده اند,عبارت اند از: امام مالك
بن انس ,
عبدالرحمن جزرى (مؤلف كتاب الفقه على المذاهب الاربعه ) به نقل از هر چهار
مـذهـب ,
مـوفق الدين بن قدامه حنبلى ,
شمس الدين سرخسى حنفى
,
شربينى شافعى
, علامه عينى حنفى
, ابن النجيم حنفى
, علاءالدين ابوبكر
كـاسـانى حنفى
, مزنى شافعى
, ماوردى شافعى شارح مختصر مزنى
,امام
مـحـمـد غـزالى
, احمد شاشى قفال
, حصنى دمشقى
,آلوسى
,
شـوكـانـى
, مـحـى الـدين نووى
,شمس الدين ابن قدامه مقدس ظاهرى
,
خـطـيـب شـربـيـنـى شـافـعـى
, ابـو زكـريـا يـحـيـى ابـن شـرف نـووى
و
قاضيخان حنفى
.به زودى نمونه اى از عبارات اكثر اين فقيهان , در آغاز فصل سوم (حكم مشركان )خواهد آمد.
2 - نظر مشهور فقهاى شيعه
تقريبا اكثر قاطع فقهاى شيعه به نجاست اهل كتاب فتوا داده اند و اين فتوا آن قدرشهرت يافته كه گـاهـى از آن ((اجماع شيعه )) تلقى مى شود, چنان كه ادعاى اجماع نيزبه طور مكرر در كلماتبرخى از فقهاى شيعه وجود دارد.بلكه مؤلف كتاب ((مدارك )) نوشته است : شهرت اين فتوا دربين
شيعيان به حدى است كه شيعه رابااين فتوا مى شناسند.ايـن در حـالى است كه تا قرن چهارم و پنجم هجرى در كتب فقهاى آن زمان كم ترمى توان فتواى
صـريـح بـه نـجـاست اهل كتاب را يافت .شايد علت آن منسجم نبودن احكام فقهى درآن دوران يا
اعتقاد نداشتن آن فقيهان به نجاست اهل كتاب باشد.به هر حال تنها عناوينى كه از بيش تر فقهاى
آن زمـان به مثابه دليل بر اعتقاد آن ها به نجاست اهل كتاب (و هم چنين مشركان ) به جاى مانده ,
به قرار ذيل است : فتاواى پراكنده اى مثل نجاست يا كراهت و يا حرمت استفاده از نيم خورده دهان
كـافـر يـااهـل كـتـاب , جايز نبودن وضو از آبى كه به دست كافر خورده است و لزوم شستن دست
مـرطـوبى كه به دست كافر رسيده است .البته ممكن است اين گونه احكام گوياى اعتقاد آنان به
نـجـاست ذاتى بدن اهل كتاب و كفار نبوده و ناشى از آلودگى ونجاست عارضى آن ها از شراب و
ادرار و مردار و گوشت خوك و پرهيز نكردن آن هااز انواع نجاست باشد (مشروح نظر اين فقيهان ,
در بحث اجماع , و تحليل و توجيه فتاواى آنان در بحث روايات خواهدآمد).