معانى پسر خدا
1 - فرزند حقيقى و جسمانى
اعـتـقاد به اين نوع پدرى و فرزندى , به آن است كه كسى تصور كند پدرى كه جسم است و داراى اعـضـا و جـوارح گـوناگون هم چون يك مرد, با زنى از آدمى زادگان هم چون دو همسر انسانىمـبـاشـرت كـرده , از نطفه او در رحم زن , جنينى تشكيل شده و سپس پسرى براى او متولد شده
است .اگـر كـسى ـ نعوذباللّه ـ در باره خدا اين گونه فكر كند و پدرى خدا رابراى عزير وعيسى (ع ) اين
چنين بداند, نارواترين و مبتذل ترين سخن را گفته است .امـا معقول نيست كه كسى در باره يهوديان و مسيحيان چنين تصورى داشته باشد, يا ادعا كند كه
مراد برخى از عبارت هاى انجيل همين معناى باطل است ,زيرا
اولا, تاكنون در طول تاريخ حتى يك نفر يهودى و يا نصرانى به اين سخن زبان نگشوده است .ثانيا, در تورات و انجيل موجود, حتى يك كلمه يا قرينه و شاهدى بر اين معنايافت نمى شود.ثالثا, بسيارى از آيات انجيل , انديشه جسمانى , محدود و قابل رؤيت بودن خدارا با صراحت تمام رد
كـرده و خـداى سـبـحـان را موجودى ناديدنى كه خود شاهد وحاضر در همه عالم است , معرفى
مى كند:
ـ خدا را هرگز كسى نديده است .پسر يگانه كه در آغوش پدر است , همان او راظاهر كرد.((243))
ـ چشمان خداوند در همه جاست و بر بدان و نيكان مى نگرد.((244))
رابعا, حتى مسيحيان معاصر پيامبراكرم (ص ) كه مخاطبان اصلى هشدارهاى آيات قرآن بودند, در
جـريـان مـناظره مفصلى كه با آن حضرت داشتند (بخش مبسوطى از اين مناظره در پايان بحث
معانى ((پسرخدا)) خواهد آمد), به صراحت اين معنا را نفى كرده , گفتند:
لـسـنا نعنى هذا, فان هذا كفر كما دللت ((245)), اصلا مقصود ما از پسر خدا بودن اين نيست , زيرا
چنان كه خودت راهنمايى كردى اين عقيده كفر است .خامسا, دانشمندان و نويسندگان معاصر مسيحى هم با صراحت اين معنا راانكار مى كنند.يكى از
آن محققان و مؤلفان مسيحى مى نويسد:
پسر خدا, چه معنايى دارد؟ لازم است اول روشن سازيم كه ... منظور از آن هرگزجسمانى نيست .خدا واحد است و هيچ شريك و همسرى ندارد.او از حيث جسمانى هرگز زن و فرزندى ندارد... ,
ولـى مـسـيح فقط از لحاظ جسم از مريم متولد شده ولقب ((پسر خدا)) مربوط به تولد او از مريم
نيست .((246))