طهارت اهل كتاب در روايات
1 - صـحـيـح عـيص بن قاسم : ساءلت اباعبداللّه (ع ) عن مؤاكلة اليهودى و النصرانى و المجوسى ,فقال : اذا كان من طعامك و توضاء, فلا باءس ((771))
,عيص بن قاسم مى گويد: از امام صادق (ع )
حـكـم هـم غـذايـى با يهودى و مجوسى را پرسيدم , حضرت فرمود: اگر ازغذاى خودت باشد و او
دستش را بشويد,عيبى ندارد.نحوه دلالت
دسـتـور شـستن دست ها براى تطهير است و نجاست ذاتى با تطهير منافات دارد,زيرا اگر تطهير
دسـت فرد كتابى ممكن باشد, لازمه اش نجس نبودن ذاتى آن هاست .امام خمينى (ره ) فرموده اند
كـه شايد مقصود از ((توضاء)) استنجا و تطهير باشد, ليكن در اين صورت هم بر طهارت ذاتى اهل
كتاب دلالت خواهد داشت .حـضرت امام (ره ) شرط ديگرى هم براى جواز هم غذايى با اهل كتاب ذكركرده اند , چرا كه ممكن
است غذاى اهل كتاب به نجاست , از قبيل شراب , گوشت خوك و مردار و امثال آن آلوده باشد.آية اللّه حكيم در ((مستمسك )) دلالت اين حديث را اين گونه مخدوش مى كنند:
آن چـه در ايـن حـديـث تـجويز شده است , هم غذايى است نه هم كاسه اى ! و جوازهم غذايى و هم
سفره اى بر طهارت وى دلالت ندارد.علاوه بر اين كه ممكن است غرض از شستن دست هاى كتابى
تطهير نباشد, بلكه مراعات آداب غذاخوردن باشد.((772))
ضـعـف هر دو توجيه ايشان روشن است , زيرا اولا, تصور نمى شود كه كسى بافرد نجس العين هم
غـذا بـشـود, امـا غالبا از نجاست بدن , ظرف , كاسه و ليوان او هيچ به وى سرايت نكند.ثانيا, دليلى
وجـود نـدارد كه مقصود از هم غذايى , فقط هم سفره اى باشد.ثالثا, وقتى كسى نجس العين است ,
شستن دست هايش به عنوان رعايت آداب غذا خوردن نجاستش را گسترش و سرايت خواهد داد.2 - صـحـيحة اسماعيل بن جابر قال : قلت لابى عبداللّه (ع ): ما تقول فى طعام اهل الكتاب ؟ فقال :
لاتـاءكـلـه .ثـم سكت هنيئة , ثم قال : لاتاءكله , ثم سكت هنيئة ثم قال : لاتاءكله ولاتتركه تقول انه
حـرام , ولـكـن تتركه تتنزه عنه , ان فى انيتهم الخمرولحم الخنزير((773))
, اسماعيل فرزند جابر
مـى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم :نظرتان در باره غذاى اهل كتاب چيست ؟ فرمود: نخور.آن گـاه حضرت اندكى ساكت شد و فرمود: نخور.بار ديگر پس از سكوت فرمود: نخور, البته آن را
تـرك مـكن به اين عنوان كه بگويى حرام است , اما براى منزه و پاكيزگى , غذاى ايشان راترك كن ,
چرا كه ظرف هاى آنان آلوده به شراب و گوشت خوك است .نحوه دلالت
چـنـان كـه مـؤلـف كـتـاب پـر ارج (( مـعـالم الاصول )) ازپدر بزرگوارش شهيد ثانى نقل كرده
است ,((774))
تعليل اجتناب به دليل آلودگى به شراب و گوشت خوك , خوددليل طهارت ذاتى
اهـل كـتـاب است .علاوه بر اين كه اين اجتناب لازم و واجب هم نيست , بلكه نهى از خوردن غذاى
آنان به تصريح حديث نهى تنزيهى است .آية اللّه حكيم (ره ) تكرار نهى دراين حديث را نشانه اهتمام حضرت به ترك اين عمل شمرده و آن را
دلـيـل تـحـريـمـى بـودن نهى و نجاست ذاتى اهل كتاب دانسته است و چون صدر و ذيل حديث
ناسازگار است نمى توان به آن عمل كرد.((775))
علاوه بر اين كه حضرت خود به صراحت , حرام بودن آن را نفى مى كنند, اولا,اهتمام ترك و اجتناب
از غـذاى اهـل كتاب با تنزهى بودن و حرام نبودن آن منافات ندارد.ثانيا, بر فرض حرمت , نجاست
ذاتى اهل كتاب ثابت نمى شود.3 - صـحـيـح ابـراهـيـم بـن ابى محمد: قلت للرضا(ع ): الجارية النصرانية تخدمك وانت تعلم انها
نـصـرانـيـة , لاتتوضاء ولاتغتسل من جنابة ؟ قال : لاباءس , تغسل يديها.((776))
, ابراهيم فرزند ابى
مـحـمـد مـى گـويد: به امام رضا (ع ) عرض كردم : كنيزنصرانى خدمت گزار شماست و شما مى
دانـيـدكـه او نـصـرانى است ,نه وضومى گيردو نه غسل جنابت مى كند.فرمود: عيبى ندارد, چون
دست هايش را مى شويد.نحوه دلالت
اگـر آن كـنـيـز نصرانى ذاتا نجس باشد, شستن دست هاى وى هيچ اثرى جزسرايت نجاست او به
وسـايـل زندگى امام (ع ) نخواهد داشت , پس افاده شستن دست ها, خود نشانه طهارت ذاتى بدن
وى است .آية اللّه حكيم (ره ) بار ديگر در نقددلالت اين حديث فرموده است :
چون سؤال از يك حكم كلى نبوده , بلكه ازيك موضوع و فرد خاص بوده واشاره به كنيز نصرانى در
مـنـزل حـضـرت داشته است , نمى توان از اين حديث حكم كلى استخراج كرد, زيرا شايد آن مورد
خاص , حكم خاصى هم داشته است , مثلاكنيزى تحميل شده از سوى خليفه بوده و حضرت بايد او
را از باب تقيه تحمل مى كرده است .((777))
در پـاسـخ بـايـد گفت كه اولا, دليل و شاهدى بر وجود چنين كنيز تحميلى وجودندارد.ثانيا, بر
فرض كه آن خادم تحميلى باشد, تحمل او از سوى امام (ع )اقتضا نمى كند كه حضرت در پاسخ يكى
از شيعيان خود نيز تقيه كرده , حكم واقعى را بيان نكند.4 - صـحـيحة ابراهيم بن ابى محمود: قلت للرضا(ع ): الخياط والقصار يكون يهوديا اونصرانيا و انت
تـعـلم ان يبول ولايتوضاء, ماتقول فى عمله ؟ قال :لاباءس ((778))
, ابراهيم مى گويد: به امام رضا
(ع ): عـرض كـردم : نـظـرتـان در باره كارخياط و كسى كه لباس ها را رنگ مى كند, اما يهودى يا
نـصـرانـى است , چيست ؟ ومى دانيد كه بول مى كند و وضو نمى گيرد.(استنجا نمى كند) فرمود:
عيبى ندارد.نحوه دلالت
چنان كه آيه اللّه خويى (ره ) فرموده است ,((779))
از مثال خياط نمى توان طهارت ذاتى اهل كتاب
را استفاده كرد, زيرا گرچه وى ذاتا نجس باشد, لباسى را كه او مى دوزد محكوم به نجاست نيست
و غـالبا دست تر او به پارچه اصابت نمى كند.اما مثال رنگرز كه حتما دست او بارها به پارچه اصابت
مى كند, بر طهارت ذاتى اهل كتاب دلالت دارد.5 - صـحـيـحة على بن جعفر عن اخيه موسى (ع ): ساءلته اليهودى والنصرانى يدخل يده فى الماء
ايتوضاء منه للصلوة ؟ قال (ع ): لا, الا ان يضطراليه .((780))
6 - حسنة كاهلى : ساءل رجل ابا عبداللّه (ع ) ـ و انا عنده ـ عن قوم مسلمين ياءكلون و حضرهم رجل
مـجـوسى , ايدعونه الى طعامهم ؟ قال : اما انا فلا اءواكل المجوسى و انى لاكره ان احرم عليكم شيئا
تصنعون فى بلادكم .((781))
ترجمه , شرح و نحوه دلالت اين دوحديث بر طهارت ذاتى اهل كتاب پيش ازاين گذشت .7 - مـحـمـد بـن مسلم , قال سئلت ابا جعفر(ع ) عن انية اهل الذمه و المجوس , فقال :لاتاءكلوا فى
آنيتهم و لا من طعامهم الذى يطبخون و لا فى آنيتهم التى يشربون فيهاالخمر((782))
, محمدبن
مـسلم حكم استفاده از ظرف هاى اهل ذمه و مجوسى را ازامام باقر(ع ) پرسيد, حضرت فرمود: در
ظـرف هـاى آنـان و از غـذاهايى كه آنان مى پزند, نخوريد و هم چنين درظرف هايى كه آنان در آن
شراب مى نوشند.نحوه دلالت
مـقـيد كردن ظرف هاى حرام به ظرف هايى كه در آن شراب مى نوشند, خودشاهد نظر حضرت به
پاكى بقيه ظرف هاى اهل كتاب و دست ها و بدن آنان است ,چنان كه حضرت خوردن غذاهايى را كه
آنان مى پزند, به سبب اين كه غالبا آميخته باگوشت حيوانات غير ذبيحه , و يا ديگر محرمات است ,
منع فرمودند.8 - محمدبن مسلم عن احدهما (ع ) ساءلته عن آنية اهل الكتاب , فقال : لاتاءكل فى آنيتهم اذا كانوا
يـاكـلـون فـيـه الميتة والدم ولحم الخنزير((783))
, محمد بن مسلم مى گويد: حكم استفاده از
ظـرف هـاى اهل كتاب را از امام باقر, يا امام صادق (ع )پرسيدم , حضرت فرمود: در ظرف هاى آنان
كه در آن ميته و خون و گوشت خوك مى خورند, چيزى مخور.دلالت اين حديث بر طهارت بقيه ظرفهاى اهل كتاب و بالتبع طهارت ذاتى آنان روشن تر از حديث
قبلى است .9 - مـوثقة عمارساباطى عن ابى عبداللّه (ع ), قال : ساءلته عن الرجل هل يتوضاءمن كوز او اناء غيره
اذا شرب على انه يهودى ؟ قال : نعم , فقلت من ذلك الماءالذى يشرب منه ؟ قال : نعم((784))
, عمار
ساباطى مى گويد:از امام صادق (ع ) پرسيدم :آيا فرد مى تواند از كوزه يا ظرفى كه شخصى يهودى
از آن آشاميده است , وضوبگيرد؟ فرمود: آرى .گفتم : از همين آبى كه او نوشيده است ؟ فرمود: بله .گـرچه در سند اين حديث اختلاف نظر است و صاحب حدائق از آن به عنوان ((روايت عمار)) نام
برده و عنوان ((صحيحه يا موثقه )) را از آن دريغ كرده است , دلالت آن بر طهارت ذاتى اهل كتاب
روشن است .آيـة اللّه حـكيم (ره ) درتضعيف دلالت اين حديث احتمال داده كه حكم جوازوضو با آب نيم خورده
يـهـودى , بـرطـهـارت ذاتى وى دلالت نكند, زيرا شايد اين حكم بر مبناى عدم انفعال آب قليل از
نجاست باشد.((785))
اما اين احتمال بر خلاف ظاهر و مبناى آن از نظراكثر فقها باطل است .10 - صحيحة عبداللّه بن سنان : ساءل ابى اباعبداللّه ـ و انا حاضر ـ انى اعيرالذمى ثوبى و انا اعلم انه
يـشرب الخمر و ياءكل لحم الخنزير, ثم يرده على ,فاغسله قبل ان اصلى فيه ؟ فقال ابو عبداللّه (ع ):
صـل فـيـه ولاتـغسل من اجل ذلك , فانك اعرته اياه و هو طاهر و لم تتيقن انه نجسه , فلاباءس ان
تصلى فيه حتى تتيقن انه نجسه .((786))
ترجمه , شرح و نحوه دلالت اين حديث بر طهارت اهل كتاب , در بحث دسته اول از احاديث (دلالت
كننده بر نجاست اهل كتاب ) گذشت .11 - احـمد ابن على ابن ابيطالب الطبرى فى الاحتجاج عن محمد بن عبداللّه ابن جعفر الحميرى ,
انـه كـتـب الـى صـاحب الزمان (ع ): عندنا حاكة مجوس ياءكلون الميتة و لايغسلون من الجنابة و
ينسجون لنا ثيابا, فهل تجوز الصلوة فيها من قبل ان تغسل ؟ فكتب اليه فى الجواب : لاباءس بالصلوة
فيها((787))
, محمد بن عبداللّه حميرى طى نامه اى كه خدمت امام زمان (ع ) نوشت , سؤال كرد:
عـده اى از خـيـاطـان مجوسى نزد ما هستند كه مردار مى خورند و غسل جنابت نمى كنند و براى
مـاپـارچـه مـى بافند, آيا جايز است كه قبل از شستن , درآن لباس ها نماز خوانده شود؟حضرت در
جواب نوشتند: نماز در آن لباس ها مانعى ندارد.الـبته دلالت اين حديث بر طهارت اهل كتاب خيلى روشن نيست , زيرا ممكن است اهل كتاب ذاتا
نجس باشند, اما چون معمولا دست تر آن ها به لباس ها اصابت نمى كند, لباسى را كه مى دوزند پاك
باشد, البته نشانه اى از ارتكاز طهارت ذاتى هست .12 - خـبـر زكـريـا بن ابراهيم : دخلت على ابى عبداللّه (ع ), فقلت : انى رجل من اهل الكتاب وانى
اسـلـمـت وبـقـى اهـلـى كلهم على النصرانية و انا معهم فى بيت واحد, لم افارقهم بعد, فكل من
طـعـامهم ؟ فقال (ع )لى : ياءكلون الخنزير؟ فقلت :لا, ولكنهم يشربون الخمر, فقال لى : كل معهم
واشـرب ((788))
, مـردى به نام زكريامى گويد: من خدمت امام صادق (ع ) رسيدم و گفتم : من
فـردى اهل كتاب بودم ومسلمان شدم , اما بقيه خانواده ام همگى بر نصرانيت باقى هستند.من در
يـك خانه با آنان زندگى مى كنم و از آنان جدا نشده ام , آيا از غذاى آنان بخورم ؟حضرت پرسيدند؟
آيـا آن هـا گـوشـت خوك هم مى خورند؟ گفتم : خير, ولى شراب مى نوشند.به من فرمود: با آنان
بخور و بياشام .دلالـت ايـن حـديـث بـر طـهـارت ذاتـى اهـل كـتـاب بسيار روشن است , اما از نظر سندضعيف
است .((789))
13 - صـحـيـحـة مـعـاويه : ساءلت اباعبداللّه (ع ) عن الثياب السابريه يعملهاالمجوس و هم اخباث ,
يـشـربـون الـخمر و نساؤهم على تلك الحال , البسهاولااغسلها واصلى فيها؟ قال : نعم قال معاوية :
فـقطعت له قميصا و خطته و فتلت له اوزارا و رداء من السابرى , ثم بعثت اليه فى يوم الجمعه حين
ارتفع النهار,فكانه عرف مااريد, فخرج بها الى الجمعة ...((790))
, شخصى به نام معاويه مى گويد:از
امـام صـادق (ع ) حـكـم لباس سابرى را كه مجوسيان پليد و شراب خوار وزنانشان آن را مى بافند,
پرسيدم آيا آن را بدون شستن بپوشم ؟ حضرت فرمود:آرى .پس من قطعه اى از همان پارچه سابرى
را پـيـراهـن و ردايـى سـاخـتم و روزجمعه , ساعتى كه آفتاب بالا آمده بود براى آن حضرت هديه
فـرسـتـادم .گـويـاحـضـرت مـقـصـود مرا متوجه شدند و لذا همان لباس را پوشيده , براى نماز
جمعه بيرون آمدند.بـعـضى فقها براى اثبات طهارت ذاتى اهل كتاب به احاديث ده , يازده و سيزده استدلال كرده اند,
ولـى پـس از دقـت در مـى يابيم كه اين سه حديث فقط برطهارت لباس و اشيايى مانند آن از اهل
كتاب ـ كه غالبا دست مرطوب آنان به آن اشيانمى خورد ـ دلالت مى كند.برهمين اساس است كه
طبق اصالت طهارت همه آن هامحكوم به طهارت اند, هر چند اهل كتاب ذاتا نجس باشند.14 - روايات دلالت كننده بر جواز غسل مرد مسلمان به دست مرد مسيحى يازن مسلمان از سوى
زن مـسيحى , مثل فان مات رجل مسلم و ليس معه رجل مسلم ولاامرئه مسلمة من ذوى قرابته و
معه رجال نصارى ونساء مسلمات ليس بينه وبينهن قرابة ؟ قال : يغتسل النصارى , ثم يغسلونه فقد
اضـطـر.و عـن الـمـرئه المسلمة و تموت وليس معها امراءه مسلمة لارجل مسلم من ذوى قرابتها
ومـعـهـا نـصـرانـيـة و رجـال مـسـلـمون (ليس بينها وبينهم قرابة )؟ قال : تغتسل النصرانيه , ثم
تـغـسلها((791))
, عمار فرزند موسى مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : اگر مرد مسلمانى
بـمـيـرد و هـيـچ مرد مسلمان و زن محرم مسلمان با اونباشد, اما مردان نصرانى و زنان مسلمان
نامحرم با او باشند(نسبت به غسل وى چه كارى بايد انجام گيرد)؟ حضرت فرمود: آن مردان نصارا
خود غسل مى كنند وسپس وى را غسل مى دهند.پـرسـيـدم : اگر يك زن مسلمان بميرد و زنان مسلمان يا مرد مسلمان محرم با اونباشد, ولى زن
نـصـرانـى و مردان مسلمان نامحرم با او هستند, چه كنند؟ فرمود:آن زن نصرانى غسل مى كند و
سپس وى را غسل مى دهد.دلالـت ايـن حـديـث و امثال آن ـ كه مورد عمل و فتوا و قبول بسيارى از فقها قرارگرفته است ـ
بـرطـهـارت ذاتى اهل كتاب روشن است , زيرا اگر آن مرد و زن نصرانى نجس العين باشند, غسل
دادن ميت مسلمان به دست وى جز بر نجاست وى (نصرانى ) نخواهد افزود.15 - احاديثى كه تجويز كننده ازدواج با اهل كتاب است , از قبيل :
عن معاوية بن وهب جميعا عن ابى عبداللّه (ع )فى الرجل المومن يتزوج اليهودية والنصرانية , فقال :
اذا اصـاب الـمـسـلمة , فما يصنع باليهودية النصرانيه ؟ فقلت له :يكون له فيها الهوى .قال : ان فعل
فـلـيـمنعها من شرب الخمر و اكل لحم الخنزير((792))
, معاويه فرزند وهب درباره مرد مؤمنى از
امـام صـادق (ع ) سـؤال كرد كه با زن يهودى و نصرانى ازدواج كرده است .حضرت فرمود: وقتى به
زن مـسـلمان دسترسى دارد, چرا زن يهودى و نصرانى مى گيرد؟ به حضرت عرض كردم : عشق و
عـلاقـه اى بـه او دارد.فـرمود: اگر ازدواج كرده است , پس بايد وى را ازنوشيدن شراب و خوردن
گوشت خوك منع كند.نحوه دلالت
اجازه ازدواج با اهل كتاب و معاشرت شبانه روز مرد مسلمان با وى در همه حالات و ارتباط مستمر
بـا بدن و دست مرطوب او و اصابت دست تر وى به همه اثاث زندگى فرد مؤمن چگونه با نجاست
ذاتى بدن وى سازگار است ؟