شرك عبادى و انگيزه هاى آن
بـا تـوجه به اين كه انسان طبعا به موجب روحيه استقلال طلبى كه دارد, از كرنش در برابر ديگرانسـربـاز مـى زنـد ـ جز در برابر آفريدگار جهانيان كه عظمت و كبريايى وسلطنت مطلق و مهر و
محبت و لطف بى پايان او انسان را به كرنش و پرستش وامى دارد ـ جاى اين پرسش هست كه چرا
او در طول تاريخ به پرستش غير خدا وانواع معبودهاى دروغين روى آورده است ؟
بـه نـظر مى رسد انگيزه ها و عوامل متعددى در تاريخ بوده كه هر كدام عده اى را به سوى پرستش
معبودهاى دروغين رانده است , مهم ترين آن عوامل عبارت اند از:
1 - اعتقاد به تعدد خدايان در عالم , اعم از خدايان آفريننده يا مدبران عالم .2 - اسـتمداد از واسطه هاى بين خدا و انسان در پى اعتقاد به دور بودن خدا ازبشر و در دست رس
نبودن وى .البته گاهى توده مردم , شخصيت هاى برجسته دينى خويش را به وساطت مى طلبيدند
و گـاهـى نـيـز ارواح و عـقـول مـاوراى مـاده را واسطه مى كردند, كه به زعم آنان , آن ها در پس
مـوجـودات متحرك و منظم مادى , هم چون خورشيد و ماه و ستارگان و باران و زلزله در رويش
گـياهان و ... موجود, فعال اند.بت پرستان قريش علت پرستش بت ها را به صراحت همين وساطت
بـت هـا نزدخداى عالميان براى تقرب خود به خدا مطرح كردند, چنان كه قرآن كريم از زبان آنان
مى فرمايد:
ـ مـا نـعبدهم الا ليقربونا الى اللّه زلفى((180)), ما آن ها (بتان ) را نمى پرستيم , مگر به سبب اين كه
مقام و منزلت ما را به خدا نزديك سازند.ـ و يعبدون من دون اللّه مالايضرهم ولا ينفعهم و يقولون هؤلاء شفعاؤناعنداللّه ...((181)), آنان غير
از خدا چيزهايى را مى پرستند كه نفعى و ضررى به آن ها نمى رسانند, و مى گويند اين [معبودها و
بت ]ها شفيع هاى ما نزد خدايند.3 - اعتقاد به تفويض برخى از امور در اداره آفرينش از جانب آفريدگار به بعضى از اشخاص و اشيا و موجودات .4 - احـسـاس لزوم تكريم و تجليل از شخصيت هاى محبوب و خدمت گزار, مانندبرخى پيامبران ,
پـادشـاهـان مـقـتـدر و رؤسـاى سـرشـنـاس .چنان كه توتم پرستان رئيس قبيله يا مجسمه او را
مـى پـرسـتـيـدنـد و فرعونيان فرعون را, و برخى بت پرستان عكس و تمثال و مجسمه هاى برخى
پيامبران را.ابن اثير مى نويسد:
آن گـاه كـه رسـول خـدا(ص ) در آغاز وارد كعبه شد, صورت هايى از پيامبران را ديدكه در آن جا
نصب شده بود, پس فرمان داد تا همه را نابود كردند.((182))
5 - تقليد كور كورانه و هم چشمى , ابن هشام در سيره نبوى (ص ) در منشاءپيدايش بت پرستى در
عربستان و مكه مى نويسد:
((عمرو بن لحى )) كه از بزرگان مكه بود و در سفرى به شام , شاهد بت پرستى شاميان بود, از اين
مـراسـم خـوشـش آمد و علت پرستش بتان را از شاميان پرسيد.پاسخ دادند: ما از آنان طلب باران
مـى كنيم , باران مى فرستند, طلب پيروزى مى كنيم , پيروزمان مى كنند.او از آنان درخواست كرد
يك بت هم به او بدهند تابه مكه بياورد و مردم مكه هم بتوانند آن را عبادت كنند.بت ((هبل )) را
گرفت و به مكه آورد و بالاى كعبه نصب و مردم را به عبادت آن دعوت كرد و مردم هم به عبادت
بت هبل مشغول شدند.((183))
هـمـين تقليد كوركورانه و هم چشمى , از سوى قوم بنى اسرائيل به صراحت به حضرت موسى (ع )
پيش نهاد مى شود:
قـالـوا يـا موسى اجعل لنا الها كمالهم آلهة((184)), گفتند اى موسى براى ما هم خدايى (مادى و
محسوس ) قرار ده ! چنان كه آن ها (بت پرستان ) هم خدايانى دارند.