گروه اول : قائلان به نجاست مشركان (اقليت )
تـنـى چـنـد از فقيهان اهل سنت قائل به نجاست مشركان شده اند, و دليل عمده آن ها,آيه شريفه سـوره تـوبـه و سـوره انـعام و برخى روايات وارده در باره نجاست سؤريهودى و نصرانى است .اينگروه عبارت اند از :
1 - فخر رازى , وى درذيل آيه شريفه سوره توبه مى نويسد:
ظـاهـر قرآن بر نجاست مشركان دلالت دارد, بنابراين , همين مدلول قابل تبعيت است , مگر آن كه
دليل جداگانه و مستقلى بر توجيه دلالت ظاهر اين آيه وجودداشته باشد, كه وجود ندارد.گرچه
اكـثـر فـقـيـهـان اعـتقاد به طهارت كافر دارند و اين آيه شريفه را توجيه كرده اند, چون همه اين
توجيهات بر خلاف ظاهر آيه است ,مورد قبول نمى باشد.((817))
2 - ابن عباس , زمخشرى در تفسير((كشاف )) ذيل آيه سوره توبه از وى نقل كرده است كه :
مشركان نجس العين اند, مانند سگ و خوك .((818))
3 - حسن بصرى , زمخشرى از وى نقل كرده است :
هركس با مشرك مصافحه كند, بايد دستش رابشويد.((819))
4 - ابن حزم ظاهرى اندلسى , وى در آغاز به نجاست آب دهان كافران ـ اعم ازكتابى و غير كتابى ـ
فـتوا داده , سپس براى اثبات آن به آيه شريفه ((انماالمشركون نجس )) چنين استدلال كرده است :
اگـر مـوجـودى تـمـام وجـودش نـجـس بـود اعـضـا واجزاى آن هم نجس است .وى آن گاه با
موضع گيرى دربرابر قائلان به طهارت مشركان مى گويد:
در جهان , سخنى شگفت تر از اين نيست كه كسى در باره گروهى به طهارت حكم كند كه خداوند
در قرآن به نجاست آنان تصريح كرده است .((820))
به نظر مى رسد برخى از نويسندگان , مانند علاءالدين ابوبكر كاسانى حنفى در((بدائع الصنائع )) و
ابـن حـجر عسقلانى در ((فتح البارى )) مقصودشان ابن حزم بوده است , كه اين فتوا را به رهروان
فرقه ظاهريه نسبت داده اند.5 - ابن رشد, وى در كتاب ((بداية المجتهد)) پس از نقل قول درباره نيم خورده هاى پاك و نجس و
نيم خورده مشرك مى نويسد:
شـايد بهتر آن باشدكه پس مانده حيوانات , نيم خورده سگ و خوك و مشرك ازحكم كلى طهارت
اسـتـثـنـا شـود ... , زيـرا شـايـسته است كه از ظهور آيات قرآن درنجاست خوك و مشرك پيروى
كنيم .((821))
از مـيان فقيهان اهل سنت كه نگارنده فتوا به نجاست مشرك را در نوشته وتاءليفات آنان مشاهده
كـرده و مـا مـى توانيم اين فتوا را به آنان نسبت دهيم , همين پنج نفرند, اما فقيهان ديگرى از اهل
سنت كه اين فتوا به آنان نسبت داده شده است ,عبارت اند از:
1 - امـام مـالـك بن انس .برخى از نويسندگان فتواى نجاست كفار را به وى نسبت داده اند, از آن
جـمـلـه طـحـاوى , طـبـق نـقـل امـام خمينى (ره ) از سيد مرتضى((822))
وشوكانى در ((نيل
الاوطـار)).((823))
بـا ايـن حال در كتاب هاى فقهاى مذهب مالكى نه تنها اين فتوا مشاهده نشد,
بلكه نظرى بر خلاف آن موجود است كه در بحث ((قائلان به طهارت مشركان )) خواهد آمد.2 - امام محمد شافعى .شوكانى نيز در همان كتاب از كتاب ((شرح قرطبى برصحيح مسلم )) نقل
كرده كه قرطبى اين فتوا رابه امام شافعى نسبت داده است .((824))
اما در كتاب هاى امام شافعى و
فقهاى مذهب شافعى نيز چنين فتوايى مشاهده نشد, بلكه همه آن ها قائل به طهارت هستند.3 - امـامـان زيديه : ((ناصر)) , ((قاسم )) و ((هادى )). شوكانى انتساب اين حكم را به آنان از كتاب
((بحر)) نقل كرده است .((825))
4 و 5 - امام احمد بن حنبل واسحق .محى الدين نووى در كتاب ((المجموع فى شرح المهذب )) از
اصحاب خود نقل مى كندكه آن ها فتواى نجاست مشركان را به اين دو نفر نسبت داده اند,((826))
اما در ديگر كتاب هاى فقهى , از جمله كتب فقهى فقهاى حنبلى خلاف آن مشاهده مى شود.6 - طاهربن عبدالرشيد بخارى حنفى , مؤلف ((خلاصة الفتاوى )) نوشته است :
ميت كافر,نجس است وآب قليل رانجس مى كند,چه اوراغسل دهند,ياغسل ندهند.((827))
گرچه ايشان به نجاست كافرى كه مرده , تصريح مى كند, اما نمى توان اين حكم رابه صورت يقينى
بـه وى نـسـبت داد, زيرا برخى از فقها ضمن اين كه كافر را پاك مى دانند, هم چون ديگران قائل به
نجاست ميت اند.