نتيجه بررسى روايات - طهارت و نجاست اهل کتاب و مشرکان در فقه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

طهارت و نجاست اهل کتاب و مشرکان در فقه اسلامی - نسخه متنی

محمدحسن زمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نتيجه بررسى روايات

از بررسى هاى گذشته روشن شد شانزده حديثى كه جمعى از فقها براى اثبات نجاست ذاتى بدن اهل كتاب اقامه كرده اند, با وجود اشكالات زير دلالتى برآن حكم ندارند:
الـف ) تـعـدادى از آن احـاديـث از نظر سند ضعيف اند, و جزو هيچ يك از احاديث سه گانه معتبر
صحيح , حسن يا موثق نيستند, مثل حديث 4, 7, 8, 9, 10, 11 و15.

ب ) هـمه اين احاديث دربردارنده نهى تكليفى از سؤر, لباس , ظرف , غذا و ياآبى هستند كه دست
كتابى به آن خورده باشد و در آن ها امر به شست و شوى دست و لباس و ظرف شده است , اما معلوم
نيست كه آيا اين نهى و امر براى نجاست اين اشياست , يا نهى تنزيهى و امر استحبابى به علت پرهيز
از قـذارت و پـليدى معنوى كافر و اشياى متعلق به او است (چنان كه امام خمينى (ره ) اين معنا را
بـرداشـت كـرده اسـت ): و بـا فـرض نـجـاسـت اين اشيا, آيا نجاست ذاتى بدن كافر آن ها را نجس
كرده است , يا نجاسات جانبى , كه معمولا اهل كتاب و دست و لباس و ظرفشان به آن هاآلوده است ,
مانند شراب , گوشت خوك و ...؟ با وجود اين احتمالات نمى توان دلالت قاطع آن احاديث بريكى از
اين شقوق را ادعا كرد.

ج ) بـرخـى از ايـن هـفـت حديث خود شاهدى بر تنزيهى بودن نهى و استحباب اجتناب از اشياى
متعلق به اهل كتاب است , مثل حديثى كه فقط اجتناب ازظرف هايى را لازم مى داند كه باآن شرب
خـمر مى شود, و حديث سه كه حضرت درآن كراهت خويش را از اعلام تحريم براى شيعيان اظهار
مـى كـنـد, و حـديـث چهار كه حضرت در صورت اضطرار اجازه وضوگرفتن با آب تماس يافته با
يـهـودى و يانصرانى را صادر مى كند.

و حديث هشت كه حضرت در مصافحه با ذمى فقطكشيدن
دسـت بـه خـاك و ديـوار را كـافى مى داند, و حديث پانزده (مرسله وشاء) كه نيم خورده زنازاده و
يـهـودى هر دو محكوم يك حكم شده اند, و مثل حديث پانزده وشانزده كه نجاست ناصب شديدتر
خوانده شده است , در حالى كه مطمئنا نجاست فقهى ناصبى شديدتر از نجاست سگ نيست .

د ) بـرخـى از ايـن احـاديث معارض و نفى كننده يك ديگرند, مثل حديث شش (صحيحه على بن
جـعـفـر) و صحيحه عبداللّه بن سنان كه يكى لباس گرفته شده ازذمى را لازم التطهير و ديگرى
پـاك مى داند, و مثل حديث هشت و نه كه يكى شست و شوى دست مصافحه كننده با ذمى را لازم
مى داند و ديگرى با كشيدن به خاك آن را طاهر مى شمارد.

هـ ) مـجـمـوعه احاديث مزبور ـ برفرض مبرا بودن از همه اشكالات فوق ـ بااحاديث فراوانى كه بر
طهارت اهل كتاب دلالت مى كنند, تعارض دارد, حتى به اعتراف بسيارى از قائلان به نجاست اهل
كتاب , اين دسته از روايات از نظر سند ودلالت قوى تر از روايات دال بر نجاست اهل كتاب است .

كوتاه سخن آن كه : ادله چهارگانه مزبور كه از سوى فقيهان قائل به نجاست اهل كتاب براين حكم
اقـامـه شـده اسـت , هـمـگـى ناتمام و بى اعتبارند.

و براى يافتن حكم صحيح بايد دلايل قائلين به
طهارت را بررسى كرد.

/ 115