گفتاردوم :
دلايل مشرك نبودن عموم اهل كتاب
الف ) اصل توحيدى بودن اديان آسمانى
اصـولا پـيـروان هـر پيامبر الهى , به دليل توحيدى بودن دعوت پيامبرشان , موحد ويكتاپرست اند.بـرايـن اساس , تا وقتى دليل برشرك شخص يا فرقه اى از اديان توحيدى والهى وجود نداشته باشد,آن شـخـص وفـرقـه موحد شمرده خواهد شد.يهوديان و مسيحيان نيز به اقتضاى توحيدى بودن
دعـوت حـضرت موسى (ع )وحضرت عيسى (ع ), اين دو پيامبر اولواالعزم , تا وقتى شرك آن ها ثابت
نشود,موحد محسوب مى شوند.اكـنـون كـه دلايـل مطرح شده از ناحيه معتقدان به شرك اهل كتاب , مورد بررسى وخدشه قرار
گـرفـت , و حـتـى يـك دليل روشن برمشرك بودن عموم اهل كتاب يافت نشد, اصل ((توحيدى
بودن )) اديان الهى وموحد بودن پيروان آن اديان , درباره يهود ومسيحيان نيز جارى گشته , همه
آن هـا مـوحـد بـه شمار مى آيند, مگر اشخاص يافرقه هاى خاصى كه آلودگى آن ها به شرك اثبات
شود.
ب ) آيات توحيدى در تورات و انجيل
تـمـام قسمت هاى عهد قديم وجديد ـ اعم از تورات , انجيل و رساله هاى متفرقه ـ باهمه تحريفاتى كـه در طـول تـاريـخ در آن ها انجام گرفته , آكنده از آيات وفقرات توحيدى و تبيين كننده انواعمـظـاهـر تـوحيد ـ اعم از توحيد در خالقيت , توحيدافعالى , توحيد ربوبى , توحيد در عبادت ونفى
هـرگـونـه شرك ـ است .علاوه براين كه شايد در مجموع فصل هاى عهدين نتوان حتى يك جمله
صـريح در شرك پيدا كرد.البته فقراتى , به ويژه در برخى اناجيل , مثل انجيل ((يوحنا)) و نامه هاى
((پولس قديس )) وجود دارد كه در انديشه هاى شرك آميز ويا حداقل مشوب شرك ظهوردارد.اما
اولا, ايـن مـوارد انـدك اسـت , ثانيا, اگر طبق قواعد اصولى بخواهيم بين آيات و فقرات صريح در
توحيد و فقرات ظاهر يا محتمل شرك جمع عرفى كنيم , بايدآيات توحيدى را مقدم داشته , فقرات
مـوهـم شرك را بر معانى صحيح آن ها حمل بنماييم , تا با آيات توحيدى عهدين سازگارى داشته
بـاشـد, بـه ويـژه كـه فـقرات موهم شرك اغلب چند بعدى و داراى نحوه اى ابهام اند كه نمى توان
براساس آن هاقضاوت كرد.بـنـابـرايـن , اگـر فـردى يـهودى يا مسيحى با ذهنى خالى از اعتقادات واهى به منظورآموختن
وفـراگـرفـتـن مـعـارف اين دوكتاب وايمان بدان ها, به آيات وفقرات اين دوكتاب مراجعه كند,
نـمـونـه هـاى فـراوان و آشكار انديشه توحيدى را نظاره خواهدكرد,و هنگامى كه با عبارات موهم
شرك ومبهم و چند پهلو مواجه شود, خود آن ها را به معانى صحيح توحيدى حمل خواهد كرد, و يا
دست كم جزو فقرات مبهم و مجمل و فوق درك عقل تلقى كرده , ضمن ايمان اجمالى به آن ها, از
ايـمـان به مفاد شرك آميز آن ها پرهيز كرده و در تشخيص و تعيين معانى ومراد آن فقرات سكوت
اخـتـيارخواهد كرد.چنان كه بسيارى از دانشمندان مسيحى متاءخر به طور صريح همين رويه را
درباره ماجراى تثليث پيشه خود كرده اند.بر اين اساس , مى توان نتيجه گرفت كه به طور عادى , چون يهوديان ـ اعم ازپيشينيان و معاصران
ـ در پـى دريـافـت معارف دينى خويش به تورات و انجيل فعلى مراجعه كرده , و مى كنند, معمولا
هـمين تفكر توحيدى را دريافته , قهرا از شرك پيراسته اند, هر چند ممكن است بسيارى از خرافات
وانديشه ها و معارف باطل خفيف تر از شرك را پذيرفته باشند.بـراى اثـبـات ايـن مطلب كه عهدين از ايده يگانه پرستى سرشار است , لازم است پاره اى از فقرات
عهدين در زمينه جلوه هاى توحيد عرضه گردد.اما قبل از آن ,شايسته است تعبيرات برخى علماى
اسلامى و دانشمندان مسيحى را در خصوص اين موضوع نقل كنيم .