توضیح المسائل

سید عبدالکریم موسوی اردبیلی

نسخه متنی -صفحه : 202/ 12
نمايش فراداده

4 - اِسْتحِاله

(مسأله 187) اگر جنس چيزى به گونهاى تغيير كند كه تبديل به جنس ديگرى گردد، مىگويند «استحاله» شده است، و اگر جنس چيز نجسى به گونهاى تغيير كند كه به صورت چيز پاكى در آيد، به سبب استحاله پاك مىشود; مثل آن كه چوب نجسى بسوزد و خاكستر گردد، يا سگ در نمكزار فرو رود و تبديل به نمك شود. ولى، اگر جنس آن عوض نشود; مثل آن كه گندم نجس را آرد كنند يا با آرد نان بپزند، پاك نمىشود.

(مسأله 188) كوزه گِلى و مانند آن، كه از گِل نجس ساخته شده، نجس است. و بايد از ذغالى كه از چوب نجس درست شده اجتناب نمايند.

(مسأله 189) چيز نجسى كه معلوم نيست استحاله شده يا نه، نجس است.

(مسأله 190) اگر شراب بخودى خود يا به واسطه آن كه چيزى مثل سركه و نمك در آن ريختهاند سركه شود، پاك مىگردد.

(مسأله 191) شرابى كه از انگور نجس درست مىكنند، بنابر احتياط با سركه شدن پاك نمىشود، بلكه اگر نجاستى نيز از خارج به شراب برسد، احتياط واجب آن است كه بعد از سركه شدن نيز از آن اجتناب نمايند.

(مسأله 192) سركهاى كه از انگور و كشمش و خرماى نجس درست مىكنند نجس است.

(مسأله 193) اگر پوشال ريز انگور يا خرما داخل آنها باشد و از آنها سركه بريزند، اشكالى ندارد. ولى احتياط آن است كه پيش از آن كه خرما و كشمش و انگور سركه شوند، خيار و بادنجان و مانند آن را در آنها نريزند.

5 - كم شدن دو سوم آب انگور

(مسأله 194) آب انگورى كه به وسيله آتش و مانند آن مثل وسايل برقى جوشيده، پيش از آن كه ثلثان شود (يعنى دو قسمت آن تبخير شود و يك قسمت آن بماند) نجس نيست. ولى، خوردن آن حرام است، و با ثلثان شدن، خوردن آن حلال مىشود. ولى اگر ثابت شود كه مست كننده است حرام و نجس مىباشد. و اگر خود بخود جوش آمدهباشد، خوردن آن حرام بوده و احتياط واجب اجتناب از آن است و فقط با سركه شدن پاك و حلال مىشود.

(مسأله 195) اگر در يك خوشه غوره يك يا دو دانه انگور باشد، چنانچه به آبى كه از آن خوشه گرفته مىشود آبغوره بگويند و اثرى از شيرينى در آن نباشد و بجوشد، پاك و خوردن آن حلال است.

(مسأله 196) اگر چيزى كه معلوم نيست غوره است يا انگور جوش بيايد، حرام نمىشود.

6 - انتقال

(مسأله 197) اگر خون بدن انسان يا حيوانى كه خون جهنده دارد (يعنى حيوانى كه وقتى رگ آن را مىبرند، خون از آن جستن مىكند) به بدن حيوانى كه خون جهنده ندارد منتقل شود و خون آن حيوان حساب شود، پاك مىگردد، و اين را «انتقال» مىگويند; اما خونى كه زالو از انسان مىمكد، چون به آن خون زالو گفته نمىشود و خون انسان محسوب مىشود، نجس مىباشد.

(مسأله 198) اگر كسى پشهاى را كه به بدنش نشسته بكشد و نداند خونى كه از پشه بيرون آمده از او مكيده يا از خود پشه مىباشد، و همچنين اگر بداند از او مكيده ولى جزء بدن پشه حساب شود، آن خون پاك است. اما اگر فاصله بين مكيدن خون و كشتن پشه به قدرى كم باشد كه بگويند خون انسان است، يا معلوم نباشد كه آن را خون پشه مىنامند يا خون انسان، آن خون نجس است.

7 - اسلام

(مسأله 199) اگر كافر شهادتين، يعنى «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» بگويد، مسلمان مىشود، و از آن پس، بدن، آب دهان، آب بينى و عرق او پاك است. ولى، اگر هنگام مسلمان شدن عين نجاست به بدن او بوده باشد، بايد آن را برطرف كند و جاى آن را آب بكشد. و اگر پيش از مسلمان شدن عين نجاست برطرف شده باشد، احتياط واجب آن است كه جاى آن را آب بكشد.

(مسأله 200) اگر هنگامى كه كافر بوده لباس او با رطوبت به بدنش رسيده باشد وآن لباس در هنگام مسلمان شدن در بدن او نباشد، آن لباس نجس است بلكه، اگر در بدن او باشد نيز، بنابر احتياط واجب بايد از آن اجتناب كند.

(مسأله 201) اگر كافر شهادتين بگويد و انسان نداند قلباً مسلمان شده يا نه، و همچنين اگر بداند قلباً مسلمان نشده، ولى چيزى كه منافى اظهار شهادتين باشد از او سر نزده باشد، مسلمان و پاك است ولى اگر كارى كه منافى اظهار شهادتين باشد از او سر بزند، بنابر احتياط واجب بايد از او اجتناب كند.

8 - تَبَعيّت

(مسأله 202) تبعيّت آن است كه چيز نجسى به واسطه پاك شدن چيز نجس ديگر پاك شود.

(مسأله 203) اگر شراب سركه شود، ظرف آن نيز تا جايى كه شراب به هنگام جوش آمدن بهآنجا رسيده بوده، پاك مىشود و پارچه و چيزى هم كه معمولاً روى آن مىگذارند، اگر با رطوبت شراب نجس شده باشد، پاك مىگردد، بلكه، اگر هنگام جوشيدن، سر ريز شده و پشت ظرف به آن آلوده شود، بعد از سركه شدن، پشت ظرف نيز پاك مىشود.

(مسأله 204) تخته يا سنگى كه روى آن ميّت را غسل مىدهند و پارچهاى كه با آن عورت ميّت را مىپوشانند و دست كسى كه او را غسل مىدهد و همينطور كيسه و صابونى كه با آن ميّت شسته مىشود، بعد از تمام شدن غسل پاك مىشوند.

(مسأله 205) كسى كه چيزى را با دست خود آب مىكشد، اگر دست و آن چيز با هم آب كشيده شوند، بعد از پاك شدن آن چيز دست او هم پاك مىشود.

(مسأله 206) فرزندان نابالغ كفار، پس از اسلام آوردن پدر و مادر خود، محكوم به اسلام بوده و به تبعيّت آنان پاك مىشوند ولى، قبل از اسلام آوردن پدر و مادر حكم كافر را دارند; مگر اين كه خود آنها اهل فكر و تشخيص بوده و در اين جهت تابع پدر و مادر نباشند.

(مسأله 207) اگر لباس و مانند آن را با آب قليل آب بكشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبى كه روى آن ريختهاند جدا شود، رطوبتى كه در آن مىماند پاك است.

(مسأله 208) قطرههاى آبى كه پس از آب كشيدن ظرف نجس با آب قليل و بعد از جدا شدن آبى كه براى پاك شدن روى آن ريختهاند، در آن باقى مىماند پاك است.