(مسأله 436) چند چيز بر حائض حرام است: اوّل: عبادتهايى كه، مانند نماز، بايد با وضو، غسل يا تيمّم بجا آورده شوند. ولى، بجاآوردن عبادتهايى كه وضو، غسل و تيمّم براى آنها لازم نيست ـ مانند نماز ميّت ـ مانعى ندارد. دوم: تمام چيزهايى كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد. سوم: وطى در قُبُل (جلو) كه هم براى مرد و هم براى زن حرام است، اگرچه به مقدار ختنهگاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلكه احتياط واجب آن است كه مقدار كمتر از ختنهگاه را نيز داخل نكند. و احتياط، ترك وطى در دُبُر (عقب) زن حائض است.
(مسأله 437) جماع كردن در روزهايى هم كه حيض زن قطعى نيست ولى شرعاً بايد آن را حيض قرار دهد حرام است، پس شوهر زنى كه بيشتر از ده روز خون مىبيند و بايد به دستورى كه بعداً گفته مىشود روزهاى عادت خود را طبق روزهاى عادت خويشان خود حيض قرار دهد، نمىتواند در آن روزها با او نزديكى نمايد. همين طور است در روزهايى كه زن بايد بين تروك حائض و اعمال زنان مستحاضه جمع كند.
(مسأله 438)اگر شماره روزهاى حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اوّل آن از روى علم و عمد با زن خود در قُبُل (جلو) جماع كند، بنابر احتياط واجب بايد هجده نخود طلا كفاره به فقير بدهد. و اگر در قسمت دوم جماع كند، نُه نخود و اگر در قسمت سوم جماع كند، بايد چهار نخود و نيم بدهد; مثلاً زنى كه شش روز خون حيض مىبيند، اگر شوهرش در شب يا روز اوّل و دوم با او جماع كند، بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و چهارم نُه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم بايد چهار نخود و نيم بدهد.
(مسأله 439) براى وطى در دُبُر (عقب) زن حائض احتياطاً بايد كفاره داد.
(مسأله 440) لازم نيست طلاى كفاره را از طلاى سكّهدار بدهد و اگر بخواهد قيمت آن را بدهد، بنابر اقوى قيمت بى سكّه نيز كفايت مىكند.
(مسأله 441) اگر قيمت طلا در وقتى كه جماع كرده با وقتى كه مىخواهد به فقير بدهد فرق كرده باشد، بايد قيمت وقتى را كه مىخواهد به فقير بدهد حساب كند.
(مسأله 442) اگر كسى هم در قسمت اوّل و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم دوران حيض با زن خود جماع كند، بايد هر سه كفاره را كه روى هم سى و يك نخود و نيم مىشود بدهد.
(مسأله 443) اگر انسان بعد از آن كه در حال حيض جماع كرده و كفاره آن را داده دوباره جماع كند، باز هم بايد كفاره بدهد.
(مسأله 444) اگر با زن حائض چند مرتبه جماع كند و در بين آنها كفاره ندهد، احتياط واجب آن است كه براى هر جماع يك كفاره بدهد.
(مسأله 445) اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود، بنابر احتياط واجب بايد كفاره بدهد.
(مسأله 446) اگر مرد با زن حائض زنا كند يا با زن حائض نامحرمى، به گمان اين كه همسر خود اوست جماع نمايد، احتياط واجب آن است كه كفاره بدهد.
(مسأله 447) كسى كه نمىتواند كفاره بدهد، بهتر آن است كه صدقهاى به فقير بدهد و اگر نمىتواند صدقه بدهد، بنابر احتياط واجب بايد استغفار كند و هر وقت توانست بايد كفاره بدهد.
(مسأله 448) طلاق دادن زن در حال حيض همانگونه كه در كتاب طلاق گفته مىشود باطل است.
(مسأله 449) اگر زن بگويد: «حيض هستم» يا «از حيض پاك شدهام»، بايد حرف او را قبول كرد.
(مسأله 450) اگر زن در بين نماز يا روزه حائض شود، نماز يا روزه او باطل است.
(مسأله 451) اگر زن در بين نماز شك كند كه حائض شده يا نه، نماز او صحيح است و لى، اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز حائض شده، نمازى كه خوانده باطل است.
(مسأله 452) بعد از آن كه زن از خون حيض پاك شد، واجب است براى نماز وعبادتهاى ديگرى كه بايد با وضو، غسل يا تيمّم بجا آورده شوند، غسل كند ولى، براى نماز بايد پيش از غسل يا بعد از آن وضو نيز بگيرد و اگر پيش از غسل وضو بگيرد بهتر است.
(مسأله 453) اگر حائض، جُنب باشد و هنگامى كه پاك مىشود غسل جنابت را انجام دهد، لازم نيست براى حيض نيز جداگانه غسل نمايد، هر چند خوب است در غسل خود هر دو را نيّت كند و اين غسل كفايت از وضو مىكند; پس براى انجام عباداتى مانند نماز كه طهارت در آنها شرط است، لازم نيست وضو بگيرد.
(مسأله 454) بعد از آن كه زن از خون حيض پاك شد، اگرچه غسل نكرده باشد، طلاق او صحيح است و شوهرش نيز مىتواند با او جماع كند، ولى احتياط مستحب آن است كه پيش از غسل از جماع با او خوددارى نمايد، اما اعمال ديگرى مانند توقف در مسجد و لمس خط قرآن كه در وقت حيض بر او حرام بوده، تا غسل نكند بر او حلال نمىشوند.
(مسأله 455) اگر آب براى وضو و غسل كافى نباشد وبه اندازهاى باشد كه بتواند يا غسل كند و يا وضو بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد غسل كند و به عوض وضو تيمّم نمايد. و اگر فقط براى وضو كافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و به عوض غسل تيمّم نمايد. و اگر براى هيچ يك از آنها آب نداشته باشد، بايد دو تيمّم، يكى به عوض غسل و ديگرى به عوض از وضو انجام دهد.
(مسأله 456) نمازهاى واجب روزانه كه زن در حال حيض نمىخواند، قضا ندارند ولى، روزههاى واجب را بايد قضا نمايد.
(مسأله 457) هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند كه اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مىشود، بايد فوراً نماز بخواند.
(مسأله 458) اگر زن نماز را تأخير بيندازد و از اوّل وقت به اندازه انجام واجباتِ يك نماز بگذرد و حائض شود، قضاى آن نماز بر او واجب است. ولى در تند خواندن و كُنْد خواندن و چيزهاى ديگر، بايد ملاحظه حال خود را بكند; مثلاً زنى كه مسافر نيست اگر در اوّل ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مىشود كه به مقدار خواندن چهار ركعت نماز به دستورى كه گفته شد از اوّل ظهر بگذرد و حائض شود، و براى كسى كه مسافر است، گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت كافى است. و نيز بايد ملاحظه تهيه شرايطى را كه دارا نيست بنمايد; پس اگر به مقدار فراهم آوردن آن مقدمات و خواندن يك نماز وقت بگذرد و حائض شود، قضا واجب است و گرنه واجب نيست.
(مسأله 459) اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات ديگر نماز; مانند تهيه كردن لباس يا آب كشيدن آن و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاى آن را بجا آورد.
(مسأله 460) اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت نداشته باشد ولى بتواند با تيمّم نماز را در وقت بخواند، احتياط واجب آن است كه نماز را با تيمم بخواند، و همچنين اگر گذشته از تنگى وقت، تكليفش نيز تيمّم باشد ـ مثل آن كه آب براى او ضرر داشته باشد ـ بايد تيمّم كند و آن نماز را بخواند.
(مسأله 461) اگر زن حائض بعد از پاك شدن شك كند كه براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.
(مسأله 462) اگر به گمان اين كه به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يك ركعت وقت ندارد، نماز نخواند و بعد بفهمد كه وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.
(مسأله 463) مستحب است زن حائض در وقت نماز خود را از خون پاك نمايد و پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد و اگر نمىتواند وضو بگيرد، تيمّم نمايد و در جاى نماز خويش رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر، دعا و صلوات شود.
(مسأله 464) خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايى از بدن به حاشيه و بين خطهاى قرآن و نيز خضاب كردن به حنا و مانند آن براى حائض مكروه است.