اولياى خدا برخلاف عموم مردم كه به ظاهر دنيا چشم دوخته اند و سرگرم آن هستند،همواره به حقيقت دنيا مى نگرند، و به فرداى خويش مى پردازند و بدينسان هماره از قيدمطامع گريخته و با صفاى قناعت و ساده زيستى ، روحى سرشار از معنويّت را به دستمى آورند، در حالى كه مردم در انبوه ظلمت هاى غفلت و تشريفات زندگى و آزمنديهاى آنغرق و سرگردانند.
آيت الله بهجت نيز از اين دسته اولياى خدا مى باشد. ايشان زاهد عارفى است كهپيوسته بى رغبت به دنيا و آزاده و بى تكلّف زيسته است ، آن بزرگوار از برجستهترين چهره هاى زاهد و وارسته زمان ماست كه چنان در جاذبه معنويّات قرار گرفته و بهحقيقت و باطن دنيا توجّه داشته كه ذرّه اى به تعلّقات و ماديات آلوده نگشته و از هر چهرنگ تعلّق پذيرفته آزاد بوده است . او نه تنها چنين انديشيده و از دنيا و مظاهرشگريزان بوده بلكه در عمل و زندگى معيشتى نيز در همين راستا حركت كرده است .
زندگى ساده او در خانه اى قديمى و محقّر در قم ، و مقاومت ايشان در برابر خواسته هاىمكرّر علما و مردم براى تعويض خانه ، گواهى صادق بر روح بزرگ و زاهدانه اين پيرفرزانه است .(37)
آيت الله مصباح در مورد زهد و ساده زيستى ايشان مى گويد: « آيت الله بهجت منزلى جنبمدرسه حجتيه اجاره كرده بودند، و بعد تغييرمنزل دادند و در اوائل خيابان چهار مردان فعلى يك خانه اى اجاره كرده بودند كه ظاهراً دواتاق بيشتر نداشت ، و در وسط آن اتاقى كه ما خدمت ايشان مى رسيديم پرده اى كشيدهشده بود كه پشتش خانواده شان زندگى مى كردند و ما اين طرف پرده مى نشستيم و ازحضور ايشان بهره مند مى شديم . زندگى بسيار ساده و دور از هر گونه تكلف و تواءمبا يك عالم نورانيّت و معنويّت ...
الا ن نيز خانه ايشان ظرفيت اينكه تعداد زيادى در آن اجتماع بكنند ندارد، و دو سه اتاقكوچك دارد با همان گليمهايى كه از چهل - پنجاهسال پيش داشتند. بعد از مرجعيت نيز منزلشان هيچ تغييرى نكرده ، لذا جاى پذيرايى وملاقات از بازديد كنندگان كم است ، از اين رو در اعياد و ايّام سوگوارى در مسجد فاطميهجلوس مى فرمايند، و كسانى كه مى خواهند ايشان را زيارت كنند آنجا خدمتشان مىرسند. »
آيت الله مسعودى نيز مى گويد: « بارها آمدند براى ايشان خانه بخرندقبول نكردند، من خودم چند مرتبه به ايشان گفتم : آقا! اينمنزل خراب است ، از نظر وضع شرعى هم معلوم نيست آدم بتواند اينجا زندگى كند. اصلاًتوجهى نكردند » .
يكى از عوامل مهم موفّقيت انسان كه مى تواند براى ديگران الگو و راهنما قرار گيرد،تقيّد ايشان به اعمال عبادى و تعبّد ايشان است .
ارتباط استوار آية الله العظمى بهجت با خداوندمتعال ، ذكرهاى پى در پى ، به جاى آوردننوافل ، شب زنده داريهاى كم نظير ايشان بسيار عبرت انگيز است .
سالهاى سال نماز جماعت ايشان از شورانگيزترين ، با صفاترين و روح نوازتريننمازهاى جماعت ايران اسلامى بوده و هست . در اين نماز عالمان وارسته و خداجوى ، بسيارىاز طلاب تقوا پيشه ، بسيجيان رزمجو و دلداده خدا، و ديگر قشرهاى مردم شركت مى كردند.اين نماز چنان پر معنويت است كه گاه به ويژه در شبهاى جمعه صداى گريه آيت اللهبهجت با نوحه و ناله غم انگيز نماز گزاران همراه مى شود، و روحها به پرواز در مىآيد و چشمها به اشك مى نشيند، و فضاى دلها نورانى مى گردد. چنين فضاى معنوى و روحنوازى در اين زمان در هيچ نماز جماعتى وجود ندارد. بى جهت نيست كه بسيارى از اوقات درمسجدى كه ايشان نماز جماعت اقامه مى كنند جا براى نماز گزاران تنگ مى گردد و عدّهكثيرى حتى آنان كه مشتاقانه و به اميد كسب فيض از اين نماز پر معنويت ، از راه هاى دورآمده اند مجبور به ترك مسجد مى شوند.(38)