سید جمال الدین اسد آبادی

احمد موثقی

نسخه متنی -صفحه : 25/ 7
نمايش فراداده

2. عروةالوثقى

عروة الوثقى را بايد از مهم ترين آثار سيدجمال ناميد و مهم ترين منبع استخراج افكار و پيشنهادات و آموزه هاى سياسى، دينى و اجتماعى او دانست. سخنانش در عروه عصاره آزمون يك مرد آگاهى و عمل و خلاصه درگيرى هاى يك مجاهد درگير است. روزنامه العروة الوثقى از مشهورترين روزنامه هاى سياسى جهان اسلام بود كه مانند ورق زر دست به دست مى گرديد. جوانان پرشور و فضلاى پاكدامن افغانى، هندى، ايرانى و ترك، مقالات اساسى روزنامه مزبور را از بر مى خواندند و هيجانات عمومى را در مردم مسلمان فراهم مى ساختند. به گواهى مورخان و نويسندگان، بيانات پرشور سخنوران اسلامى در قرن اخير، اثر نوشته هاى روزنامه العروة الوثقى بود كه در اجتماع مسلمانان و بيدارى خاورميانه بى مانند بود.(36)

اين روزنامه و نشريه «در ميان طبقه روشنفكر و دردمند عالم اسلام، همه جا از هند تا تونس و از زنگبار تا غازان و باغچه سراى، حكم چراغ راهنما را پيدا كرد. روزنامه هاى هند و ايران در اصفهان و تهران و روزنامه هاى تركى در روسيه و عثمانى به نقل و ترجمه مقالات او مى پرداختند و مطالب آن از زبان فارسى و اردو و بنگالى و تركى، به هر دو لهجه شمالى و غربى، در ميان گروه انبوهى از مسلمانان خواننده يافت. برخى از مقاله هاى مهم آن در جرايد انگليس و فرانسه و روسيه نيز انعكاساتى مى بخشيد و احياناً بر آن تفسيرهاى موافق و مخالف نوشته مى شد».(37)

براى مثال، شيخ حسين جسر، معلم و مربى شيخ محمد رشيد رضا و شيخ عبدالقادر و امير شكيب ارسلان در زمانى كه ورود نسخه هاى عروة الوثقى به طرابلس شام آزاد نبود، نسخه هايى از آن را به دست مى آورد و به شاگردان خود مى داد تا از روى آن براى خود نسخه بردارند.(38)

انتشار روزنامه العروة الوثقى لاانفصام لها از فعاليت هاى عمده سيد در پاريس بود، هر چند غير از آن در همان زمان، مقالاتى نيز تحت عنوان «كهف قسط» در مطابع عربى آن جا انتشار داده است.(39) اداره اين نشريه در يك اتاق كوچك دو ذرع و نيم طول و همان قدر عرض در آخرين طبقه فوقانى يك خانه واقع در كوچه سز بود كه بعدها يعنى از انتشار شماره ششم محلش تغيير كرد. مديريت اين جريده را سيد بر عهده داشت و منشى اوّل آن نيز محمد عبده بود. سيد محمد رشيد رضا مى گويد: «كسى جز او و كسى كه برخى از خبرهاى روزنامه هاى اروپا را ترجمه مى كرد و به نزد شيخ براى تصحيح مى برد نبود، وى همان نفخه اى كه در روح بشر مى دميد در نوشته هايش نيز مى دميد».(40) عبده كه در آن زمان به حالت تبعيدى در لبنان به سر مى برد، در اين همكارى با سيد، سرپرستى قسمت مندرجات عربى را به عهده گرفت و آن نفر سوم هم كه سرپرستى ترجمه ها را داشت، ميرزا محمدباقر بواناتى بود(41) كه داوطلبانه از لندن به پاريس آمد و خود را در خدمت عروةالوثقى نهاد.(42)

بعضى افراد در اين كه مقالات عروه از سيدجمال است يا عبده، دچار اشتباه شده و آن مقالات را به عبده نسبت مى دهند به طورى كه محيط طباطبايى مى نويسد:

«در مطبوعات و آثار مختلف مصرى مشاهده مى شود كه سرمقاله هاى مجله عروه را كه آيت سياست و فصاحتند، به شيخ محمد عبده سردبير آن نسبت مى دهند، حتى شيخ محمد رشيد رضا مدير مجله المنار در جلد دوم از تاريخ زندگانى شيخ محمدعبده، كه بيست و پنج سال پيش از نشر جلد اوّل، آن را انتشار داده، مقالات عمده عروةالوثقى را در صدر آثار بازمانده او ثبت كرده بود! بعدها به تقليد او، ديگران نيز به همين خطا دچار شدند».(43) حتى بعضى ها نوشته اند كه «همه مقالات عروةالوثقى به قلم عبده بوده است؛ زيرا سياق عبارت آن عربى خالص است و حال آن كه از سبك نگارش بيشتر مقالات سيد برمى آيد كه نويسنده عرب نيست».(44) در صورتى كه مقايسه ميان آثار بازمانده از محمد عبده و سيد به زبان عربى، به خوبى نشان مى دهد كه «اسلوب عروةالوثقى با اسلوب قبلى عبده در جريده الاهرام و دو روزنامه رسمى مصر، پيش از شركت او در تحرير عروةالوثقى با سياق نگارش بعدى او در مجله ثمرات الفتون بيروت، پس از بازگشت از اروپا، اختلاف آسمان و زمين دارد، در صورتى كه سياق فكرى اين مقالات با آنچه سيد به عربى و فارسى پيش از اين و بعد از آن نوشته، همه بر يك منوال است»(45).

از نظر محتوا و مضمون مقالات نيز نمى توان شك كرد كه مضمون بيشتر مقالات از فكر سيد تراويده است، زيرا روش انقلابى عروةالوثقى در برابر سياست استعمارى انگليس و عيب گيرى هايش از محافظه كاران و آشتى جويان بيشتر با انديشه و خوى سيد سازگار است تا با تفكر عبده؛ شيوه سيد در سراسر زندگى اش برانگيختن احساسات انقلابى مسلمانان بود، حال آن كه عبده بيشتر مى خواست از راه اصلاح تدريجى و تربيت و بحث و اقناع به هدف هاى سياسى خود برسد.(46)

عروةالوثقى «به خصوص سرمقاله هاى آن كه همه نتيجه مستقيم فكر سيدجمال الدين در تنظيم نقشه براى وصول به هدف وحدت اسلامى است و از فراخور اطلاع و جهان بينى امثال شيخ محمد عبده فرسنگ ها مسافت دارد، آرزوى يك نقشه فكر منظم در صدد زمينه سازى فكرى جهت اتحاد اسلام برمى آمد».(47)

اين نشريه كه به صورت رايگان به كشورهاى شرقى ارسال مى گرديد، با كمك خيرخواهان هندى منتشر مى شد. «و وقتى نكته بينان در لندن دريافتند كه مايه حياتى اين مجله از كمك سياسى مقامات فرانسوى يا كمك مالى اسماعيل پاشا، خديو مخلوع مصر نيست و با مساعده مسلمانان گمنام هندوستان اداره مى شود، راه ورود آن را نخست بر مصر و بعد بر هند بستند و رابطه كتبى پستى ميان هند و سيد را در پاريس قطع كردند و بدين ترتيب مجله ناگزير از تعطيل شد».(48) تعطيل اين روزنامه با همكارى دولت فرانسه و انگليس صورت گرفت.

شيوه و شكل كمك رسانى مسلمانان هند به نظر مى رسد كه از طريق جمعيت سرى عروةالوثقى باشد كه در حيدرآباد هند تشكيل شده بود و اين روزنامه ارگان آن به شمار مى رفت. رائين مى نويسد: «تشكيلات سرى كه سيدجمال الدين در مصر و تونس و شايد فرانسه به وجود آورده، جمعيت عروه نام دارد كه در اصل در حيدرآباد هند تشكيل شده بود».(49)

تأثير اين روزنامه در روحيات و افكار شرقيان به طور عام و مصرى ها وهنديان به طور خاص و به ويژه، بسيار زياد بود. مردم دو كشور مصر و هندكه در آن زمان كاملاً تحت سلطه و اشغال انگلستان قرار داشتند، بيشتر وملموس تر شاهد جنايات و ظلم و استثمار و نفوذ انگليسى ها بودند و لذابهتر و بيشتر مجذوب اين روزنامه مى شدند و تحت تأثير آن قرارمى گرفتند. نوك تيز حملات و مخالفت هاى سيد، متوجه استعمارگران به طور عام و استعمار انگليس به طور خاص بود، به ويژه سيدمردم دو كشور مصر و هند را تحريك و تشويق مى كرد كه عليه نفوذ و سلطه انگليسى ها به پاخيزند و فكر نكنند كه آنها شكست ناپذيرند، بلكه فقط همّت لازم دارد.

براون در مورد منبع ورود اين نشريه به هند از طرف دولت انگليس چنين مى گويد: «حكومت انگلستان از حملات آتشين و توسعه نفوذش (عروه) در هند به وحشت اندر شده، ورودش را به هند قدغن كرد و محتمل است كه با به كار بردن وسايل ديگر به بقاى آن خاتمه داده باشد».(50) حتى علاوه بر ممنوعيّت ورود آن به هند و مصر، كسانى را كه عروه داشته باشند به پرداخت جريمه نقدى محكوم مى كردند كه ميزان آن در مصر پانزده تا 25 ليره بود.

اين نشريه به مدت هشت ماه انتشار پيدا كرد؛ نخستين شماره آن در تاريخ پانزدهم جمادى الاولى 1301 و آخرين شماره اش (شماره هجدهم) در 26 ذى الحجه همان سال منتشر شد.

بيشتر محتواى عروه را بيدارى ملل شرق و مسأله اتحاد اسلام تشكيل مى داد. به طور خلاصه هدف هايى كه عروه تعقيب مى كرد، اينها بودند: برگردانيدن عزت و عظمت گذشته اسلام و مسلمانان و پاك ساختن اصول اسلام از عقايد خرافى، آزادسازى كشورهاى اسلامى از ذلت استعمار و بردگى آن و مخالفت با انگليس، اتحاد اسلام و اصلاح وضع داخلى ممالك اسلامى. در شماره نخست اين نشريه، سيد پيشنهاد تشكيل كنفرانس اسلامى را كه مركز آن در مكه باشد، مطرح كرد.

حامد الگار مى نويسد:

«العروةالوثقى بيش از همه موقعيت داخلى و خارجى دنياى اسلام را تجزيه و تحليل مى كرد و علاجى كه براى رنج هاى مبتلا به اسلام عرضه مى داشت از عنوان همين نشريه نمودار بود: "اتحاد، مسؤوليت مشترك، همكارى". محمد البهى، نويسنده مصرى، در تجزيه و تحليلى كه از انديشه جديد اسلامى مى كند نوشته است كه "همه فعاليت او (جمال الدين) رنگ سياسى داشت، اما اساس و منشأ آن فعاليت، قرآن بود". در تأييد اين مدعا به سخنان جمال الدين در عروةالوثقى استناد مى كند: من آرزو دارم كه سلطان همه مسلمانان قرآن باشد و مركز وحدت آنان ايمان...».(51)

اما بهتر است هدف از انتشار اين روزنامه را از زبان خود سيد در همين روزنامه بشنويم. در اين راستا، سيد به جمعيتى اشاره مى كند كه در كشورهاى مختلف تشكيل داده بود: «تعداد زيادى از دانشمندان خيرخواه براى رسيدن به هدف هاى بزرگ خويش در چندين نقطه به خصوص در هند و مصر دور هم جمع شدند و شروع به بررسى مسائل گرفتارى و وسايل نجات و رستگارى از هر لحاظ كردند. كلمه حق تنها چيزى است كه براى آنان مهم مى باشد. در كوشش خود خسته نمى شوند، در تلاش خويش كوتاهى نمى كنند، اگر چه ممكن است آنها در اين تلاش و كوشش عزيزترين چيز خود يعنى جانشان را از دست بدهند».(52)

آن گاه به هدف و راه اين نشريه مى پردازد: «اين مجله به يارى خداوند اوضاع ملل شرق را بيان مى كند و براى پيروزى در كار خود توكّل ما بر خداى تواناست»،(53) و اعلام مى شود: «اين مجله به زودى در حدود توانايى خويش در خدمت ملت هاى شرق قرار خواهد گرفت و حقايق لازم را كه عدم توجه به آنها سبب سقوط و ضعف ملل اسلامى شده بيان خواهد كرد و راه هايى را كه براى تدارك گذشته و احتراز از رنج هاى آينده، نبايد روند، نشان خواهد داد... اين مجله تصميم گرفته ادراك مردم شرق را به اين مسأله معطوف سازد كه در رسيدن به نقطه نجات دلخواه نياز به بريدن خط دايره بزرگ بدبختى كه به آنان محيط شده نيست و بيان اين كه هر اندازه اين دايره گرفتارى را عظيم بدانيم همان اندازه سبب سستى همّت ها و تنزل قصدها و آمال ها مى شود».(54)

«اين مجله با ارائه راه هاى صحيح نشان مى دهد كه براى به دست آوردن قدرت جهت دفع بدبختى ها و مصايب موجود، لازم است ملل شرق به خصوص مسلمانان متوسل به اصولى شوند كه پدران آنان و اسلافشان معتقد بودند... اين مجله در نظر دارد با بيان يك سلسله حقايق، خوانندگان را متنبه سازد كه مساوى بودن در ماديت و معنويت يگانه عامل نيرومند براى حفظ موازنه بين المللى و روابط ميان آنها مى باشد؛ زيرا در صورت فقدان تساوى، روابط ملت ها فقط براى اين به وجود مى آيد كه ملت هاى نيرومند ملل ضعيف را ببلعند و محبت هاى پرنقش و نگار ملل نيرومند كه به اشكال مختلف دوستى و دلسوزى براى ملل ضعيف، پرده شفّافى مى شود كه آزمندان در تاريكى هاى غفلت مردم ملل ضعيف نقبى بزنند و هستى آن ملل را به غارت ببرند».(55)

جدا كردن ماديت از معنويت، و اقتصاد و سياست از دين و مذهب همان تحريف تاريخى و سوء برداشتى است كه همواره مسلمانان را تهديد مى كند و با انجام آن به اسم اسلام و دين، ملل محروم و ضعيف و مسلمان را از دخالت در امور و به دست گرفتن سرنوشت سياسى خود بازداشته و استعمارگران را بر ثروت و هستى و دين و شرف و عزت مسلمانان مسلط مى گرداند. همچنين اعلام مى شود:

«اين مجله تصميم گرفته به تهمت هاى ناروايى كه به ملل شرق عموماً و به مسلمان ها خصوصاً وارد مى سازند پاسخ قطعى بدهد و تهمت هاى باطله را كه بى خبران به واسطه عدم اطلاع از اوضاع و احوال آنان و نداشتن آگاهى به حقايق امور به ملل شرق متوجه ساخته اند دفع كند و اين انديشه هاى واهى را كه مسلمانان مادامى كه پيرو اصول و سنت هاى نياكان اوليه خود باشند پيشرفت نمى كنند و متمدن نمى شوند با دلايل باطل سازد و نشان دهد كه در تبليغ عليه شرقى ها نبايد متوسل به آن حوادث سياسى عمومى كه مى گذرد و اكنون ملل شرق با آنها روبه رو هستند و يا آنچه را كه سياستمداران در كارهاى خود اعمال مى كنند بشوند، بلكه بايد حقيقت و راستى را انتخاب كنند و خصوصيات ثابت اخلاقى و اجتماعى آنان را در نظر بگيرند.

مجله در همه تلاش هاى خود تصميم دارد نماز جماعت را در ميان ملل اسلامى اشاعه و تقويت كند، دوستى و يگانگى را ميان افراد ملل مسلمان رواج دهد و منافع مشترك همه مسلمانان را تشريح و تأكيد كند و سياست هاى ثابتى را كه مايل به ستم و تعدى به حقوق ملل شرق نيست توضيح و معرفى نمايد»(56).

برخى از موضوعات عروةالوثقى به اين شرح است: اسلام و حل مسأله نژاد، گذشته مسلمانان و وضع اسفبار كنونى و چاره اين وضع، تفاوت اسلام و مسيحيّت، حكومت صالح اسلامى، خواب حقداران و بيدارى حق ربايان، تعصب چيست و كدام قسم آن بد است، بدآموزى درباره قضا و قدر، وحدت اسلامى، وحدت بنياد سيادت، كوشش نه يأس، تأمل در سرگذشت امت ها، حكومت مستبدانه در امت اسلام، امتحان خدايى از مؤمنان درباره تكاليف اجتماعى، سياست انگليس در شرق و مصر و سودان، تحليل گفت و گوهاى پارلمان انگلستان، وضع حكومت عثمانى، وضع زندانى هاى مصر در دوره حكومت استبداد و دفاع از زندانيان، خدعه هاى استعمار، دخالت مأمور انگليس در امور نجد سعودى، تهمت ناجوانمردانه به اسلام، انگليس و اسلام، دوستى انگليس با اسلام از راه حيله، چگونگى استعمار فرانسوى و ده ها مسأله از اين قبيل، آن هم با شرح مستند و تحليل دقيق و آگاه كننده.

از موضوعات مهم ديگر اين مقالات، توجه به اخلاق اسلامى و احياى اين اخلاق در مسلمانان است. مسائلى كه در اين زمينه مطرح شده، مربوط به اخلاق اجتماعى است يا آن قسمت از اخلاق فردى كه زمينه اخلاق اجتماعى است.(57)